انلود ترتیل قرآن با صدای استاد شهریار پرهیزگار
پسورد تمامی فایل ها www.piy.ir می باشد .
1. Al-Fatihah دانلود سوره حمد MP3
41. Fussilat دانلود سوره فصّلت MP3
59. Al-Hashr دانلود سوره حشر MP3
سقراط از ما می خواست که در عین شوخ طبعی زندگی را جدّی بگیریم ، کسانی زندگی را جدّی می گیرند که دو نکته را باور کنند:
1- باور به مستثنی بودن از قوانین حاکم بر جهان - دلیل هر جدّی نگرفتن مستثنی نداشتن خود از قوانین هستی است.
2- نسبت سنجی در امور – روانشناسان اصطلاحی دارند با این مضمون که انسان باید بتواند وزن امور را نسبت به هم بسنجد . انسانهایی که زندگی را جدّی نمی گیرند چیزهای مهم تر را برای چیزهای مهم رها می کنند . فراوانند انسانهایی که در طول زندگی خطای تاکتیکی نمی کنند اما خطای استراتژیک عظیم دارند. یعنی کل زندگی را می بازند اما در ریزه کاریها وسواس دارند.
تعصّب هم افق با شخصیت پرستی است . تعصّب به معنای چسبیدن به آنچه که داریم و نگاه نکردن به چیزهای فراوانی که نداریم.
اگر من شیفته ی آنچه که دارم شدم و فکر کردم و جای نداشته هارا هم برایم می گیرد من نسبت به آن تعصّب پیدا کرده ام . و ایجاست که من نسبت به کسانی که به آن وفاداری ندارند دو دیدگاه پیدا می کنم گروهی خودی می شوند ، و گروهی غیر خودی. قرآن خودی و غیر خودی را رد کرده است . چرا که در باره ی حبّ و بغض می گوید: " وقتی با گروهی دشمنید دشمنی باعث نشود در باره ی آنها عدالت و انصاف را فراموش کنید".
در باره ی دوستی هم می گوید : "همیّت جاهلیت شما را نگیرد". همیّت جاهلیت یعنی اینکه چون فلانی از قبیله ی من است طرف او را چه ظالم باشد یا عادل می گیرد. به عبارت دیگر خود او مهم نیست بلکه ویژگیهای تعلقی او مهم است.
آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که برخی از همکارانتان سبب ایجاد عصبانیت در شما می شوند؟ به نظر می رسد که طول موج آنها با شما یکی نیست. آنها به چیزهایی که می خواهند از طرق مختلف دست پیدا می کنند و گاهی شما با خود میگویید که آنها چگونه قادر به انجام چنین کاری هستند.
شخصیت و خصوصیات اخلاقی فردی نقش مهمی را در بدست آوردن اطلاعات از سایرین، پیروزی بر مشکلات، و سازماندهی زندگی بازی می کند. به عنوان مثال شاید تمامی اساتید دانشگاه دارای یکسری خصوصیات اخلاقی مخصوص به خود باشند، افرادی که قوه ی تخیل بالایی دارند، نمی توانند جزئیات مباحث را به خوبی به خاطر بسپارند، افراد خون گرم و زود جوش معمولاً برنامه ریزی دقیقی برای زندگی خود ندارند. به هر حال تیمی که تشکیل شده باشد از افرادی با خصوصیت های اخلاقی متفاوت، در کار خود خیلی موفق تر عمل خواهد کرد.
روانشناسی به نام "میر بریج" تئوری جدیدی را برای بررسی شخصیت های مختلف ارائه می دهد. در این تئوری نگاهی دو جانبه به 4 خصوصیت اخلاقی داشته که اگر ما در وجود همکاران خود ببینیم احساس می کنیم که آنها با سایرین فرق دارند.
درون گرا یا برون گرا
برخی از افراد هستند که ترجیح می دهند مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارند، به وجود دیگران و مصاحبت با آنها محتاجند، و تمایل دارند که در محیط های باز و شلوغ کار کنند. همین سر و صداهای روزمره زندگی است که به آنها انرژی پیمودن ادامه ی راه را می دهد. برای این افراد اصلاً مهم نیست که مرکز توجه جمع باشند و یا دائماً ترتیب سخنرانی های متفاوت را بدهند. انرژی این افراد خارجی است و انسان های برونگرایی محسوب می شوند. افرادی که بیشتر در رشته ی هنرهای نمایشی و موسیقی فعالیت می کنند جزء کسانی محسوب می شوند که انرژی را به بیرون ساطع مینمایند.
از سوی دیگر افرادی نیز هستند که تمایل دارند تا بر روی موضوعات مختلف تاثیرگذار واقع شوند. این افراد به طور دقیق بر روی کلیه ی مباحث تمرکز کرده و عمیقاً در مورد مسائل مختلف فکر می کنند. یافته های آنها معمولاً خصوصی است و ترجیح می دهند ساکت باشند. آنها آنقدر که از کتاب خواندن لذت می برند، از شرکت در یک میهمانی نمی توانند لذت ببرند. در محل کار ترجیح می دهند فضای اختصاصی خودشان را داشته باشند و کار کردن در محیط باز را نمی پذیرند. این قبیل افراد درون گرا هستند. مهندسین علوم کامپیوتری، و فلاسفه در میان عمیق ترین درون گراها قرار می گیرند.
اگر هر یک از این خصوصیات به حد نهایی خود برسد، سبب می شود میان دو نفری که در دوسوی این دو قطب مختلف وجود دارند، مشکلاتی ایجاد شود. برون گرا ها احساس می کنند که درون گرا ها آنقدر ها که لازم است صحبت نمی کنند و به همین دلیل نمی توانند تشخیص دهند که چه چیزی در سر آنها می گذرد. درون گراها نیز آرزو میکنند که ای کاش برون گراها می توانستند پیش از صحبت کردن فکر کنند و تنها وقتی حرف بزنند که ایده ها را در ذهن خود بررسی کرده باشند.
البته باید توجه داشت که همه ی افراد در شرایط مختلف، عکس العمل های متفاوتی را نیز از خود بروز می دهند و همه ما گرایش های درون گرایانه و برون گرایانه را داریم و در موقعیت های مختلف بسته به شرایط، واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهیم.
کلی گرا و جزئی نگر
برخی از ما به جزئیات مطالب ریز می شویم و هیچ توجهی به تصویر بزرگتری که پیش رویمان قرار دارد، نمی کنیم.
گروه دیگری از افراد هستند که دورنمای خوبی از مسائل مختلف دارند، اما از تمرکز کردن بر روی جزئیات فراری هستند. میر بریج گروه اول را "حسگر" و دوم را "یافتگر" نامگذاری می نمایند. افراد حسگر را می توان بیشتر در میان کسانی که در کارهای عملی تبحر دارند پیدا کرد، مانند مهندسان، دانشمندان و افرادی که به کارهای هنری اشتغال دارند. پای این قبیل افراد به طور کامل بر روی زمین قرار دارد. آنها در زمان حال زندگی می کنند. آنها کارهایشان را یکی پس از دیگری و با رعایت ترتیب انجام میدهند و ترجیح می دهند که تغییرات را به صورت پله ای بپیمایند. از سوی دیگر شهودگرایان یا همان یافتگراها از تصور و تخیل بالایی برخوردار هستند. آنها اطلاعات را از منابع مختلفی بدست می آورند و برای آینده اهمیت زیادی قائل هستند. آنها بر خلاف حسگرها دوست دارند که همواره تغییرات کلی در زندگی خود ایجاد کنند.
به طور طبیعی شهودگراها معتقدند که حسگراها کمبود خلاقیت و قوه ی تخیل دارند و حسگراها نیز تصور می کنند که شهودگرایان در ابرها سیر می کنند.
نویسندگان، روزنامه نگاران، و روانشناسان به طور طبیعی در رده ی شهودگرایان قرار می گیرند.
تحلیلگرا یا راه گشا
دانشمندان و ریاضی دانان معمولاً با اسنباط و استنتاج مشکلات، به راه حل می سرند. نقطه ای را به عنوان مرکز شروع فعالیت خود قرار داده و به صورت منطقی به دنبال یافتن راه حل صحیح بر می آیند. اگر از استدلال و برهان مناسب استفاده کنند، به پاسخ صحیح نیز دست پیدا خواهند کرد، اما آیا مردم این امر را قبول می کنند؟ "متفکران" که به این طریق عمل می کنند، ابتدا راه منطقی را طی می کنند و زمانیکه به راه حل دست پیدا کردند، آنرا به دیگران می فروشند. بیشتر دانشمندان و مهندسان به شدت تحلیلگرا هستند.
اما متد "حسی" بدین شرح است که ابتدا در نظر گرفته می شود که مردم به دنبال چه راه حلی هستند، سپس به دنبال یافتن آن راه حل می روند . افرادی که به این شیوه عمل می کنند مشکلات را به گونه ای حل می کنند که گویی خودشان نیز بخشی از آن هستند. این امر در حالی است که تحلیلگرایان حتی الامکان خودشان را منفصل از راه حلی که بدست می آورند می دانند. یکی عینی است و دیگری انتزاعی. تحلیلگرایان تصور می کنند که کسانیکه مشکلات را از طریق راه حل های انتزاعی حل می کنند، افراد غیر منطقی هستند. روحانیون و مشاوران اجتماعی عموماً در زمره ی مشکل گشاهای "حسی" قرار می گیرند. آنها بر این باورند که تحلیلگرایان افراد سردی هستند و قدرت حس کردن ندارند.
سازماندهی زندگی فردی
آیا فراتر از زمان مسائل را سازماندهی کرده و برنامه ریزی می کنید و در مورد آنها فکر می کنید؟ برخی از افراد هستند که همیشه دوست دارند زندگی شان تحت کنترل باشد. آنها لیستی از کارهایی که باید انجام دهند را تهیه کرده و خاطرات خود را یادداشت می کنند. برای تعطیلات از قبل برنامه ریزی می کنند و برای روز، ماه و سال خود نیز برنامه ریزی می نمایند. میر بریج این افراد با نام "اندیشمند" معرفی می کند. میز کار آنها همیشه تمیز و مرتب است و به راحتی می توانید هر چیزی را در جای خودش پیدا کنید، چه در محیط کار و چه در خانه؛ اما در این میان گروه دیگری نیز وجود دارند که میر آنها را با نام "دریافتی" معرفی می کند. این افراد احساس می کنند که اگر برای یک ماه آینده ی خود برنامه ریزی کنند، دست و پایشان بسته می شود. آنها دوست دارند که خودشان را در جریان زندگی قرار دهند، ساعت های انعطاف پذیر کاری را تجربه کنند، موقعیت های جدید زندگی را در آغوش بگیرند، و همواره آماده ی رویارویی با تجربیات جدید در زندگی هستند.
اما از سوی دیگر برخی از افراد نیز هستند که کنترل گرا هستند. آنها می خواهند کارشان را پیش از وقت تفریح انجام داده باشند اما گروه دیگر در هر زمان آماده تفریح هستند. اگر کارفرمای شما در این خصوصیت عکس شما باشد، آنوقت رابطه شما جالب و دیدنی خواهد بود.
روابط
اگر شما خودتان را با مواردی که ذکر شد مقایسه کنید، ممکن است برخی بگویند: "مثل من" و برخی دیگر تصور کنند که خصوصیات اخلاقی شان تا حدی با آنچه در این مقاله به آن اشاره شد فرق می کند. به هر حال همه افراد در درون خود خصوصیات اخلاقی متفاوتی را دارند و هر کس که درک بهتری از خود داشته باشد خیلی راحت تر می تواند متوجه نقاط قوت وضعف خود شود. زمانیکه شما ارتباطتان را با همکاران و دوستانتان در نظر می گیرید و به ناراحتی ها و مشکلاتی که ممکن است به وجود آیند فکر می کنید، گاهی اوقات توضیحاتی که در این مقاله در اختیارتان قرار دادیم می تواند کمک شایان ذکری به شما کند و به این ترتیب بتوانید روابط خود را بهبود بخشید.
منبع:سایت مردمان
| ||||||||||||||||||||
|
چگونه فرزندانمان را از خطر اعتیاد برهانیم ؟
1- گام های نخست
اولین گام مهم برای پیشگیری و کمک به فرزندان این است که والدین ، خود به مواد مخدر معتاد نشوند . این مربوط به زمانی است که پدر و مادر هنوز صاحب فرزندی نشده اند . موادی همچون نیکوتین و الکل بر روی جنین به ویژه در سه هفته نخست بارداری اثرات مخربی بر جای می گذارد . پژوهش ها حکایت از آن دارند نوزادانی که از مادران معتاد به دنیا می آیند ممکن است در مراحل زندگی ، بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار گیرند.
وانگهی کارشناسان د راین مورد هم عقیده اند که توجه مهرآمیز، در شکوفایی خود ارزشمندی ، به طور همیشگی اهمیت دارد و کمبود آن دلیل عمده پناه بردن به دامن مواد مخدر است . بنابراین پیش از شروع دوران تحصیل باید رهنمودهای رفتاری خانوادگی چون درستی و شرافت ، انصاف ، عدالت ، احترام به دیگران و رعایت قانون را بنیان نهاد .
2- نخستین درس ها
به محض این که کودک شما به سنی رسید که تا حدی خوب را از بد شناخت ، به وی بفهمانید که امکان دارد برخی فرآورده ها از آن جمله مواد شوینده و پاک کننده ها ، هوا پخش ها و داروها سمی باشند .
3- دوران دبستان
بچه های پنج تا نه ساله از راه تجربه اندوزی چیز می آموزند . در چنین سنینی آنان قادرند از واقعیات به توهمات و خیالبافی پرداخته و باز به دنیای واقعی برگردند بی آنکه حتی تفاوت این دو را باز شناسند . به هر حال آنچه را که می بینند برایشان کاملاً حقیقی و باورنکردنی است .
از نظر کودکان خردسال ، نه گفتار پدران و مادران ، بلکه کردارشان مهم است . چنانچه بچه ها سیگار کشیدن و میگساری پدر و مادر خود را ببینند ، به احتمال زیاد همین راه را در پیش می گیرند .
4- گزینش های صحیح
حال زمان آن رسیده است که به فرزندانتان درس تصمیم گیری مستقل و« دنباله رو نبودن » را بیاموزید .
مادر نوجوانی می گوید : من می خواهم به بچه هایم بفهمانم صِرف این که کسی به آنان می گوید کاری را انجام دهند دلیل بر درست بودن آن نیست . اگر تردید دارند که عملی صحیح است یا نه ، حتماً با فرد مطمئنی مشورت کنند .
در سال های آخر دبستان بسیاری از بچه ها متوجه می شوند که کدام یک از هم شاگردی هایشان به استعمال دخانیات ، مصرف مواد مخدر و می نوشی روی آورده اند .
5- خطرات بو کشیدن
در سنین بین پنج تا نُه بچه ها با استنشاقی هایی ( بو کشیدنی ها ) سر و کار پیدا می کنند ؛ مانند هوا پخش های تحت فشار شامل رنگ ها ، افشانه های آشپزی یا چسب . در این سن آنها دوست دارند این قبیل مواد فرار را استنشاق کنند تا تغییر حالت را بیازمایند . این حقیقت که ممکن است چنین لذتی زودگذر به آسیب دائمی مغز و بالاتر از آن به مرگ بینجامد ، به ذهن این خردسالان خطور نمی کند .
یکی از مهمترین آموزش هایی که پدر و مادرها می توانند در این سن به بچه ها بدهند این است که چگونه جواب منفی دهند .
6- راه های گریز
کمک کنید تا فرزندانتان به جاهایی که احتمالاً در آنجا ناچار به مصرف مواد مخدر می گردند نروند . اگر یک مهمانی در کار است حتماً بپرسید : چه کس دیگری دعوت شده است ؟ آیا پدر و مادر صاحب خانه درمنزل هستند ؟
مادری می گوید : آخرین چاره این است که به فرزندانتان بگویید اگر مکان مورد نظر را دل آزار و زجر آور تشخیص دادند فوراً آنجا را ترک کنند . وی خاطر نشان می سازد من به فرزندم گوشزد می کنم : اگر در آبریزگاه ( دستشویی ) بوی ماری جوانا یا حشیش و بَنگ به دماغت خورد فوری به دستشویی دیگر برو . به فرزندانتان توضیح دهید که مواد مخدر چه ضررهایی دارند. . در آغاز دوران نوجوانی ، بچه ها به طور روزافزونی به فیلم های تلویزیونی و مملو از تصاویر مواد مخدر و استعمال مشروبات الکلی روی می آورند .
دونابل ، هماهنگ کننده مشارکت در هیأت کمیسیون بزهکاری کخ و مادر دو بچه غیر معتاد ، آنچه را که فرزندانش تماشا می کردند زیر نظر می گرفت ، گوش می داد و می گفت : فقط گفتن این که فرزندانمان تصمیم گرفته اند به سینما بروند کافی نیست . من و همسرم می پرسیدیم که برای دیدن کدام فیلم می خواهید بروید و در این مورد بررسی می کردیم . این همان کاری است که ضرورتاً باید انجام داد . او از لحظات آموزش هم سود می جست به طوری که می گوید :
مثلا" وقتی که با تمام اعضای خانواده جلوی تلویزیون نشسته ویک برنامه مبارزه با مواد مخدر را تماشا می کنید ، این « لحظه حساس » را سکوی پرتابی بدانید . شما می توانید بلافاصله در باره مضرات مواد مخدر و ... با بچه ها سخن بگویید تا جایی که نه آنان را تحت فشار قرار دهید و نه تهدیدشان کنید . پیام خود را کوتاه و نه موعظه وار به گوششان برسانید ولی بدانید که انجام پیاپی این عمل ناشدنی است .
راستی شما راجع به اعتیاد چگونه با فرزندانتان صحبت می کنید؟ بهتر است از هر جا که می توانید آغاز کنید و از این که گاه به حرف هایتان توجه نمی کنند ، آزرده خاطر نگردید . مفهوم یک مورد را کاملاً روشن سازید و بر این موضوع شدیداً تأکید کنید که اعتیاد خطرناک است و شما نمی خواهید فرزندانتان به دام آن گرفتار شوند .
7- دوره راهنمایی
این دوران شاید آسیب پذیرترین عهد زندگی نوجوانان باشد که طی آن فشار روانی با انتقام جویی و کینه ورزی توأم می گردد . آنان موهایشان را بلند می کنند یا ممکن است از ته بتراشند . لباس های عجیب و غریب می پوشند . به موسیقی تند و پرسر و صدا گوش می دهند و هورمون های جنسی شان غلیان می کنند . بچه های در این سن وسال راجع به همه چیز کنجکاوند و مایلند هر چیزی که آنان را به اصطلاح بی خیال می کند امتحان نمایند.
برای پدران و مادران حیاتی است که تمام راه های ارتباطی را باز نگه دارند . اکثر اوقات که پدر ومادر سرگرم استراحت هستند خیال می کنند که بچه ها به کار خویش مشغولند لیکن نمی دانند که امکان دارد این آزادی به فاجعه بدل گردد. والدین عزیز : سال اول دوران راهنمایی را همچون دوره کودکستان بپندارید . کیف مدرسه بچه ها را بازبینی کنید . بخواهید تکالیفشان را به شما نشان دهند . بگذارید به طور شایسته مسئولیت های مدرسه جدید خود را بپذیرند .
8- نترسانید ، بلکه آگاهی دهید
اکثر آموزگاران مجرب عقیده دارند که اگر می خواهید نوجوانان در این دوره در برابر فشارهای روانی و وسوسه های پیرامونشان پایداری کنند باید "مجهز به اطلاعات باشند" نه "ترسو". متأسفانه بیشتر پیام هایی که به نوجوانان داده می شود به قصد ترساندن آنهاست " اگر مشروب بخوری به الکل معتاد می شوی ، هر کس که مواد مخدر مصرف می کند آدم نابابی است و... در این صورت تصور کنید چنانچه آنان با شخصی از آشنایان برخورد کنند که فرضاً در مهمانی کمی حشیش ، ماری جوانا و یا غیره می کشد و یا بازیکن بسکتبال مشروب خواری را ببینند که درعین حال خوب بازی می کند آن وقت چه خواهد شد ؟ این ضد و نقیض گویی ها باعث می شود که آنها دچار تردید گردند. نوجوانی می گفت : بعد از استعمال ماری جوانا در یک مهمانی به خانه برگشتم ، پدر و مادرم به حالم پی بردند و گفتند : تو به زودی معتاد شده و خواهی مرد . آنها اطلاعی از مواد مخدر نداشتند و بی آن که بخواهند از این موضوع آگاه شوند به بحث خاتمه داده بودند . امروزه اطلاعات اغلب بچه ها در باره مواد مخدر بیش از پدران و مادران است .
آلان لشنر ، مدیر مؤسسه ملی سوء استعمال مواد مخدر ( ان . آی . دی . ا ) به دنبال این سخن می افزاید : به همین دلیل است که پدر و مادر باید بررسی خویشتن را انجام داده و اطلاعات صحیحی در زمینه مواد مخدر به اطلاع بچه ها برسانند . این اندرز را بی درنگ آویزه گوش خود کنید: گفت و گو درباره خطرات دراز مدت بهداشتی با نوجوانانی که در دوره راهنمایی تحصیل می کنند ، اثر چندانی ندارد . دلخوشی بچه ها در چنین دوره ای این است که در نظر همسالان خود خوب جلوه کنند . به آنان خاطر نشان سازید که سیگار کشیدن به بدبویی دهان و زردی انگشتان می انجامد . یا این که اگر می گساری کنند ، احتمالاً مریض شده و مطرود دوستانشان می گردند .
9- ایجاد محدودیت
بسیاری از جوانانی که از مواد مخدر استفاده می کنند صرفاً به این خاطر است که دوستانشان تن به این کار می دهند . برای این که توانایی فرزندتان از لحاظ مقاومت و زیر بار اعتیاد نرفتن استحکام یابد ، معاشران او و پدر و مادرشان را بشناسید و رفت و آمدهای وی را زیر نظر داشته باشید . سوق دادن بچه ها به مسیر مناسب، همیشه کار آسانی نیست . بازداشتن آنان از معاشرت با دوستی « ناباب » ممکن است فقط به اصرار بیشترشان به ادامه دوستی منتهی گردد .توصیه من این است که دوستانشان را عاقلانه انتخاب کنند .
10- سرگرم و مشغول بودن
بر حسب پژوهش های به عمل آمده ، نوجوانانی که از احوالشان غافل مانده ایم و یا دست به کاری نمی زنند ، به احتمال زیاد به دامن مشروبات الکی و مواد مخدر پناه می برند . فرزندانتان را سرگرم کنید و به قول یکی از مربیان : اگر شما فرزندانتان را به کاری مشغول نکنید . آنها گرفتارتان می کنند . بر پدران و مادرانی که فرزند دانش آموز در دوره راهنمایی تحصیلی دارند واجب است که برنامه فعالیت های فوق برنامه و روزمره برای فرزندانشان تنظیم کنند و از این راه حس مسئولیت پذیری آنها را استحکام بخشند .
11- نقش والدین
تحقیقات بیست ساله علمی نشان داده است که دخالت مستقیم پدر و مادر در زندگی فرزندانشان مهمترین عامل حمایتی آنها به شمار رفته و در باز داشتن آنان از سقوط در دام اعتیاد مؤثر است . مادری می گوید : پدر و مادر نه "کلید" بلکه "شاه کلیدند". اینان باید از هرگونه دگرگونی به ویژه دگرگونی روانی و رفتاری فرزندان خود با خبر باشند . از این رو توصیه می کنیم که پدر و مادر مرتباً با اولیای مدرسه تماس داشته و از وضع آنها آگاه گردند .
12- دبیرستان
در این دوره فشارهای روانی همچنان پابرجا هستند . نخستین اولویت برای جوان ، پذیرفته شدن در دسته ها و گروه های جوانان است . هرچند حساسیت ایشان نسبت به دوران نوجوانی اندکی کاهش یافته ، ولی تمایل به می گساری و مواد مخدر در این مرحله فزون تر می گردد؛ خاصه زمانی که موفق به دریافت گواهینامه رانندگی خود می شوند . در این سن باید به آنان گوشزد کرد به همان اندازه که مشروبات الکلی و مواد مخدر برای بدنشان ضرر دارد ، ممکن است وادارشان سازد به اموری دست بزنند که به همان اندازه می تواند زیانبار باشد . پرسش مهمی که با پاره ای از پدر و مادرها مطرح می شود این است که چنانچه من قبلاً در جوانی سیگار می کشیدم و یا به موادی از این قبیل روی می آوردم ، حالا اگر فرزندمان بفهمد چه می شود ؟ مناسب ترین پاسخ این است که عین حقیقت را بگویید و شرح دهید که در جوانی مرتکب اشتباهی شده بودید. احتمال دارد نسبت به بازگو کردن مسائل خودتان دورویی کرده و واقعیت را بیان نکنید. لیکن نباید در مورد بچه ها چنین عملی را انجام دهید .
13- صریح باشید
اطمینان حاصل نمایید که فرزندتان با قواعد و قوانین آشنایی دارد و می داند که اگر قوانین ، نادیده گرفته شوند چه پیامدهایی حاصل می گردد؟
14 - ثابت قدم باشید
جوا ب منفی دادن ، همیشه کار ساده ای نیست نه برای پدر و مادر و نه برای جوانان ؛ ولی در مواردی که پاسخ شما مثبت نیست ، صراحت آن را بیان کنید .
15- منطقی باشید
وقتی قانون و قاعده ای نقض می شود ، مجازاتی بیش از حد مقرر، در نظر نگیرید و بدانید تنبیه و مجازات ، آن زمان اثربخش است که با تخلّفِ صورت گرفته هماهنگ باشد .
16- گوش فرا دهید
سعی کنید که در گفت و گو فقط خودتان سخنگو نباشید ، بلکه به سخنان جوانان خوب گوش بسپارید و به اصطلاح برای حرف های آنان شنونده خوبی باشید . در این صورت خواهید توانست از میان صحبت ها ، به نظراتشان پی ببرید . آموزشگاه ، جامعه ، نیروی انتظامی و انجمن های مبارزه با مواد مخدر همگی می کوشند جوانان را از استعمال مواد مخدر دور سازند اما هیچ کدام از آنها قادر نیستند جای خالی خانواده را پر کنند . مسئولیت پدر و ماد ر از این بابت بس خطیر است . نظر کارشناسان این است که چنانچه فردی در دوران جوانی به سوی اعتیاد کشانده نشود ، در سنین میانسالی به این سو حرکت نخواهد کرد .
با فرزندانتان صحبت و گفت و گو کنید ؛ به سخنانشان گوش فرا دهید ؛ اصول ارزشی را برایشان توصیف کنید و به خاطر بسپارید که آنان از شما تقلید می کنند. حمایت و عشق شما به آنان احساس « خود ارزشمندی » می دهد . آنها را سرگرم سازید و در مورد زندگی شان مسئول باشید و تا سر حد امکان بر میزان دانستنی های خویش در باره مواد مخدر بیفزایید ؛ نگذارید سکوت شما علامت رضا باشد .
منبع:سایت تبیان
اگر ماشین ها پرواز کنند!!
پرورش خلاقیت در کودکان
خلاقیت، توانایی بررسی و حل مسائل با یک روش جدید است. حل مسأله به گونهای که هیچ شخص دیگری آن مسأله را آن طور حل نکرده باشد و در واقع حل مسائل با یک روش نو، موثر و منحصر به فرد است.
آزمونهای سنجش هوش استاندارد، فقط «تفکر همگرا» را مورد سنجش قرار میدهد و تفکر همگرا همان توانایی پاسخگویی با یک جواب مشخص به مسایل است. اما خلاقیت شامل تفکر واگرا است که همان توانایی پاسخگویی با جوابهای جدید و غیرمعمول است. چگونه والدین میتوانند خلاقیت را در کودکانشان پرورش دهند؟
نتیجه ی تحقیقات نشان داده است که والدین با به کار بردن روشهای زیر میتوانند کودکانی خلاق پرورش دهند:
1- فراهم کردن یک محیط محرک با توجه به سطح توانایی و مهارتی کودک و این که در چه مرحلهای از رشد قرار دارد. این محیط محرک شامل انواع مواد، کتابها و اسباببازیها است. والدین میتوانند با فرصت دادن به کودک برای آزمایش با این مواد و تقویت فعالیتهای او در ایجاد روشهای جدید و کارهای اکتشافی، در رشد کودک و پرورش خلاقیت وی موثر باشند.
2- پرورش خلاقیت کودک با آزمایشهای نو و غیرمعمول محقق میشود، بنابراین به سوالات کودک خوب گوش دهید و درباره ی مشاهداتش نظر داده و مشارکت کنید. یعنی درباره ی آنچه کودک مشاهده و آزمایش کرده سوال مطرح کنید. از طریق این مشارکت دو طرفه ممکن است سوالات و مشاهدات جدیدتری پدید آید. در جریان پرورش خلاقیت کودکانتان آرامش داشته باشید و سعی کنید لذت ببرید.
4- نسبت به کوششهای کودک واکنش نشان دهید و اجازه دهید که او بداند شما به تواناییهایش اعتماد کافی دارید. بگذارید کودک آزادانه و با مسوولیت خودش و براساس افکارش عمل کند.
5- کودکتان را با فرهنگهای مختلف، تجربیات مردم و روشهای تفکر آشنا کنید. بگذارید کودکان ببینند روشهای مختلف تفکر درباره ی یک مسأله وجود دارد.
6- برای کودک، تجربیات لذتبخش و احساس رضایت از جریان تفکرات نو، فراهم کنید. هنر، علم، خلاقیت، شغل و یا کار مورد علاقهتان را با کودکتان سهیم شوید. حرارت و جدیّت شما میتواند مسری باشد و کودک از این که میبیند شما نیز با یک احساس پرشور در تلاش هستید، انگیزه پیدا میکند.
8- الگوی پشتکار و استفاده باشید. پرورش کودک، کامل کردن یک پروژه به وسیله ی پرورش هر مرحله از این جریان و کمک به کودک برای فهم نقاط قوت و یا ضعف خویش است.
فعالیتهایی برای رشد و توسعه ی خلاقیت
1- از سوالهای خلاقانه استفاده کنید. یک راه برای کمک به کودک به منظور تفکر خلاقانهتر این است که از او بپرسیم چه طور میتوان هر چیزی را به شکل بهتری تغییر داد ؟ (چه چیزی خوشمزهتر میشود اگر شیرینتر شود؟ چه چیزی خندهدارتر میشود اگر تندتر یا آهستهتر شود؟ چه چیزی خوشحالتر میشود اگر کوچکتر یا بزرگتر شود؟ چه چیزی جالبتر میشود اگر وارونه راه برود؟
2- از او بپرسیم چه اتفاقی میافتد اگر ...؟ (چه اتفاقی میافتد اگر همه ی اشخاص مثل هم لباس بپوشند؟ چه اتفاقی میافتد اگر هیچکس خانهاش را تمیز نکند؟)
3- از سوالهایی با کلمات در، چه طور، بعضی، مختلف و راههای استفاده کنید. (چه مواردی را میشناسید که از آجر استفاده شود؟ از یک طناب چه استفادههای دیگری میتوان کرد؟)
4- از بازیهای خلاقانه استفاده کنید. از مواد ساده مانند مکعب چوبی، شن، ماسه، آب و... استفاده کنید تا کودک بتواند با تکیه بر مهارتهای خودش چیزهایی را ساخته و طراحی کند.
5- از روش ادامه دادن مفهوم داستان استفاده کنید. یک شخص داستان را آغاز کرده و سپس شخص دیگری یک قسمت به آن اضافه میکند. یک داستان را بخوانید و آن را اجرا کنید برای اجرا از عروسک خیمهشببازی نیز میتوان استفاده کرد.
6- از وسایل نمایش برای خلق ایدههای جدید استفاده کنید (انواع بازیهایی که کودک در آن میتواند فعالیتهای خلاقانه داشته باشد.)
7- از نقش بازی کردن، استفاده کنید. این کار به کودکان کمک می کند نقطه نظرات دیگران را ببینند و احساسشان را شرح دهند. مثلاً در تصاویر کودکان توصیف میکنند که افراد به چهچیزی فکر میکنند و یا چه احساسی دارند.
منبع : سیمین منوچهری
چگونه کودکی خلاق داشته باشیم؟
همه ی ما دوست داریم کودکانی خلّاق و موفّق داشته باشیم. برای رسیدن به این هدف ، باید به رشد و شکوفایی خلاقیّ ت در کودکانمان، کمک کنیم و موانع خلاقیّت را بشناسیم.
موانع خلاقیّت به دو دسته کلی تقسیم میشود: موانع بیرونی و موانع درونی
موانع بیرونی: موانعی، که برای رشد خلاقیّت، در جامعه است و باورهای تاریخی یک کشور، که این موانع را میتوان در چهارچوب استعمار و استثمار دانست. سیاستی که در تاریخ حاکم بوده، و فرصت خلاقیّت را فقط به بعضی افراد میداده و همیشه آنها حاکم و بقیه رعیت بودهاند.
هرگز کودک را تحقیر نکنیم . کودکی که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقیّت نمیزند. |
ما در اینجا به بررسی موانع درونی خلاقیّت میپردازیم.
1- عدم شناخت خود وعدم اعتماد به نفس: اگر فرد، استعدادهای خود را به خوبی نشناسد، احساس می کند که بسیاری از کارهای خلاقانه را نمیتواند انجام دهد. اوست که با گفتن «نمیتوانم»، «نمیشود»، «تحقیر میشویم» در راه انجام فعّالیت خلاقانه سد درست میکند.
2- ترس از انگشتنما شدن
3- تمایل به همرنگی با جماعت
4- توجیه عمل به جای توضیح علت: توجیه ، راه زیبایی عقل و فکر را مسدود و راه وهم و خیال را باز میکند.
5- تنبلی ذهنی و عدم تمرکز
6- اضطراب: جریان فکر را به یک نقطهی ثابت میدوزد و از حرکت باز میدارد.
7- تحقیر: تحقیر باعث میشود جرأت و جسارت برای خلاقیّت از کودک سلب شود و شخصیت کودک بر اثراین تحقیر از بین میرود.
اولین قدم برای ظهور خلاقیّت، مبارزه با موانع آن است. باید به کودک خود، آموزشهای لازم را بدهیم :
1- به او کمک کنیم تا استعدادهای خود را به خوبی بشناسد و این استعدادها را کوچک نشمارد. برای افزایش اعتماد به نفس در او، تلاش کنیم.
2- به او بیاموزیم، برای ارائه حرف جدید و طرح نو، از سرزنش افراد ولو نزدیکترین آنها، نهراسد.
3- برای جماعت تا زمانی ارزش قائل باشد که براساس ارزش و عقل حرکت میکنند و تمایل کودک به یکرنگی بخاطر ارزشمداری باشد، و خود نیز این نکته را رعایت کنیم.
4- به کودک بیاموزیم اگر در انجام عملی خطایی کرد، کار خود را توجیه نکند فقط دلیل رفتار خود را بگوید.
5- برای بدست آوردن حضور ذهن در کودک از دستورالعملهای دینی که در کتب اخلاقی گفته شده، استفاده نمائیم.
منابع :
1- خسرو امیرحسینی - کتاب خلاقیّت و نوآوری
2- محسن کاظمی - کتاب موفقیّت و خلاقیّت
خلاقیت و یادگیری در کودکان
همه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟
به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.
مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.
فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
خلاقیت در روند شکل گیری
تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.
گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.
خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است. |
گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.
تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:
- پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
- پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید
- حل یک مسئله.
- حل یک منازعه.
از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.
از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید. در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.
ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.
یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
ویژگی های تفکر خلاق
ویژگی های تفکر خلاق عبارت اند از:
1- خلاقیت در ارتباط با میل، رغبت و آمادگی شدید اتفاق می افتد.
2- خلاقیت کار در نهایت ظرفیت شخصی را در بر می گیرد، نه در حد معمول آن.
3- خلاقیت، تنظیم مجدد، بسط یا تفسیر و یا بازسازی اندیشه ها، نظریه ها و یا عقاید را در بر می گیرد.
4- خلاقیت به یک مکان درونی برای ارزشیابی بیشتر از مکان بیرونی آن احتیاج دارد.
5- خلاقیت بعضی اوقات، از طریق پرهیز از درگیری شدید برای مدتی به منظور اجازه دادن به بروز جریان آزاد فکر تسهیل می شود.
خصوصیات شخص خلاق
یافته های علمی نشان می دهد که اشخاص خلاق کم و بیش دارای خصایص ششگانه زیر هستند:
1- فصیح صحبت می کنند.
2- در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار گردن کشی می کنند.
3- در فکر کردن بیشتر واگرا و مبتکرند تا همگرا و دنباله رو.
4- حافظه خوب و فکر جویای آنها سبب می شود که هر چیز نوظهور را آشنا بیابند.
5- به خلق خوش و رفتار شوخ تمایل دارند.
6- به داشتن افکار احمقانه و غریب شهرت دارند.
به آسانی می توان دریافت که بعضی از این مختصات سبب ناراحتی بسیاری از معلمان می شود خوشبختانه عدم وفاق در زمینه خاص بیش از آنکه نمودی از شرارت ذاتی باشد، به طور ساده یک صفت مطلوب شناخته می شود این شناخت اولین گام معلم یا مربی در جهت حفظ این منبع خلاقیت محسوب می شود.
اما این نگرانی کاملاً از بین نمی رود، زیرا خلاق بالقوه در مدرسه به دفعات عدیده ناموفق است و نیز خلاقان بالقوه افرادی مستقل، روشنفکر، زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضی اوقات غیر اجتماعی اند. آنان از دروس حفظی و گوش دادنی عادی لذت نمی برند. دانش آموز خلاق تفکری تحلیل گر، بارور و سازنده دارد. او می تواند ذهن خود را روی یک چیز متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت امر با آفریدن تصویر کاملاً واضح و قابل درک در ذهن روشن شود و در نهایت مسئله حل گردد.
ارتباط خلاقیت و هوش
برخی معتقدند که بین آزمون های هوش و آزمون های خلاقیت از لحاظ توانایی مورد اندازه گیری هم پوشی زیادی وجود دارد و در کل جمعیت بین نمره های آزمون هوش و آزمون های خلاقیت همبستگی مثبت دیده می شود.
البته برخی دیگر معتقدند همبستگی بین آزمون های خلاقیت و هوش بسیار پایین است. بنابراین از روی نمرات هوش کودکان نمی توان میزان خلاقیت آنها را پیش بینی کرد. به طور کلی چنین به نظر می رسد که آزمون های خلاقیت، دسته ای از ویژگی های ذهنی را می سنجند که آزمون های هوش قادر به اندازه گیری آنها نیستند. این وضعیت درباره رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز صادق است، بدین معنی که بین نمرات آزمون های خلاقیت و نمرات آزمون های پیشرفت تحصیلی نیز ضریب همبستگی بالایی به دست نیامده است، اما با وجود همبستگی ناچیز بین نمرات آزمون های هوش و پیشرفت تحصیلی نباید انتظار داشت که افراد خلاق را در میان افراد دارای هوش پایین یافت.
والدچ و رانکو ضمن تأیید این مطالب اظهار می دارند که داشتن حداقلی از هوش، برای خلاقیت ضروری به نظر می رسد. بررسی های انجام شده نشان می دهد افراد ، با هوش بالاتر از حد متوسط معمولاً در آزمون های خلاقیت نمره های بالایی می گیرند. البته از سطح هوشی معینی به بالا (مثلاً بالاتر از 120) رابطه بسیار ناچیزی بین هوش و نمره ها خلاقیت دیده می شود.
چه بسیار کودکانی با هوش بهره هایی بسیار بالا، در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار پایینی دارند و از سوی دیگر کودکانی که از لحاظ هوش مختصری بالاتر از حد متوسط هستند، اما در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار بالایی به دست می آوردند. نتیجه اینکه گرچه خلاقیت بسیار پیچیده است، ولی انجام یک عمل خلاق یا کارهای برجسته و فوق العاده صرفاً نتیجه ضریب هوشی بیشتر و بالاتر نیست.
حال این پرسش پیش می آید که هوش و خلاقیت، دو مفهوم مترادف یا دو خصوصیت کاملاً متفاوتند؟
روان شناسان برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحلیل عوامل یا الگوهایی از ساخت توانایی ذهنی انسان به دست آورده اند که از جمله آنها الگوی اسپیرمن، ورئون، ترستون و گیلفورد است.
در الگوی اسپیرمن و ورئون، خلاقیت یکی از عوامل گروهی کوچک و محدود است که در سطح استعداد عددی یا مکانیکی به شمار می آید، ولی گیلفورد با کنار گذاشتن مفهوم هوش عمومی، خلاقیت را یکی از 5 عمل اصلی ذهن می داند و از آن تحت عنوان تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا سخن می گوید. آزمایشات والاج و آندرسون و کروبلی نشان داده است که افراد خلاق طبقات ادراکی گسترده تری از محیط می گیرند و در واقع می توان گفت که گسترش طبقه ادراکی یکی از مشخصات بارز افراد خلاق است.
حذف یا سانسور شناختی در فرد خلاق کمتر صورت می گیرد و از سویی توجه گسترده او به محیط سبب می شود که در آن واحد، با عناصر متعددی سر و کار داشته باشد و به اشتباه کردن و تجدید نظر در رفتار عادت کند. در نتیجه نسبت به دیگران انعطاف پذیری ذهنی بیشتری دارد. دل به دریا می زند و راه حل های گوناگون را می آزماید. مک کینون بر مبنای چند معیار مختلف خصوصیات فردی گروه برجسته ای از نویسندگان ریاضی دانان و ... را بررسی کرد.
نتایج تحقیقات او نشان می دهد که هر گروه از این افراد خلاق، از هوش بسیار بالایی برخوردارند و قدرت تخیل قوی دارند، فرد گرا، مستقل و خودپرورند. از ذوق و احساس هنری بهره مندند، بر رفتار خود تسلط دارند و پیشرفت فردی و استقلال را به پیشرفت از طریق همرنگی با دیگران ترجیح می دهند و به آسانی می توانند از فرآیندهای فکری ثانویه (تفکر منطقی) به فرآیندی فکری ابتدایی وارد شوند.
خانواده و خلاقیت
بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است. فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند.
هرچند شواهد کامل نیست، اما برخی تحقیقات نشان می دهد که والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی کمتری نشان می دهند، کودکان خود را آن گونه که هستند، قبول دارند و آنها را به کنجکاوی درباره اشیاء و امور تشویق می کنند و کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت نظر دارند و پی گیری می کنند.
لذا شایسته است والدین تا آنجا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورند و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا شوند و هنگام شکست، به جای سرزنش راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند، تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها، راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند، چرا که چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.
مدرسه و خلاقیت کودکان
علاوه بر خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیت های کودکان دارد. سن ورود به مدرسه سن بسیار حساس و بحرانی در ارتباط با خلاقیت های ذهنی است. عواملی چون تکالیف درسی، تأکید بر محفوظات، اجرای برنامه های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از کودکان، عدم توجه به تفاوت های فردی، عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد. برای این که مدرسه بیشترین نقش را در پرورش و خلاقیت کودکان داشته باشد، روان شناسان پیشنهاد کرده اند که در مدارس مسائلی را که به یاد گیرندگان ارائه داده می شود طبقه بندی کنید و دستاوردهای خلاق یاد گیرندگان را مورد تشویق قرار دهید.
همچنین مدارس نباید تجارب کودکان را به موارد بخصوصی محدود کنند و نسبت به اختلافات فردی یاد گیرندگان با احترام برخورد کنند و در پرورش استعدادهای ویژه آنان بکوشند.
منبع: همشهری
|