سه فاکتور مهم در هیپنوتیزم / روشهایی برای القای هیپنوز / ارتباط هیپنوتیزم با خواب مصنوعی / هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم درمانی / باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم / تشریح علمی پدیده هیپنوتیزم / مغز و امواج مغزی در هینوتیزم / تصورات غلط در مورد هیپنوتیزم / خطرات و عوارض احتمالی هیپنوتراپی / و ...
هیپنوتیزم علمی و عملی از حدود دو قرن اخیر کشف گردیده است، نظریات متفاوتی از ماهیت هیپنوتیزم و نحوه پیدایش آن به توسط متخصصین ارائه شده که در زیر عمدهترین آنها بررسی میشود. هیپنوتیزم شاخهای از علم روانشناسی است که در آن به وسیله? تلقین، شخص از حالت هوشیاری خارج میشود و تحت تسلط شخص هیپنوتیزور در میآید. هیپنوتیزم یا به طور دقیقتر هیپنوز موجب تسلط دیگری بر فرد نمی شود بلکه دیگری با ضمیر ناخودآگاه آدمی به مکالمه و القای تلقینات می پردازد. همه ی هیپنوزها نحوی خودهیپنوتیزم است و هیپنوتیزور خارجی فقط مامای هیپنوز از درون انسان استو آن را می زایاند.همة مکاتب و عرفا به نحوی با هیپنوز درگیر بوده اند . ضمیر ناخودآگاه تنها یک تئوریست که توضیح حقایق روی آن سوار می شود.هیپنوتیزور نمی تواند هرآنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند. هیپنوتیزم یک امر خارقالعاده نیست.و کارایی عجیب و غریب ندارد. اگر هم اثار غریبی داشته باشد در عده ی کمی دارد و خیلی قابل تکرار و تایید نیست لذا از منظر علم رسمی پاره ای غرایب مشاهده شده در هیپنوز قابل اعتبار و برداشت کلی نیستند. ( مبحث شستشوی مغزی البته در این وادی مطرح است ولی میزان پایداری این کارها باید بیشتر ارزیابی شود.)هیپنوز خواب نیست. امواج مغزی در این حالت با امواج مغزی حالت خواب در بسیاری موارد فرق می کند. از یک منظر هیپنوز با تلقین معمولی هم فرق دارد چرا که مناطقی که بر اثر تلقین تحریک می شود با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوز متفاوت است. در طی این فرآیند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القا کند زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل میکند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار میدهد
تاریخچه
نظرات زیادی درباره? اینکه چه کسی هیپنوتیزم را شروع کرد، وجود دارد. هندوهای هند ادعا می کنند که آنها این شیوه را بنیان نهادند و از آن به عنوان یک دارو برای سلامتی استفاده کردند. امروزه این یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم است و به روانشناسی مربوط میشود. اما پیشرفتهای مهم هیپنوتیزم در سال 1842، هنگامی که جیمز برید (James Braid) شروع به بررسی بیشتر آن کرد، رخ دادند. او که «پدر هیپنوتیزم جدید» نامیده میشود اعتقاد نداشت که خواب مغناطیسی باعث هیپنوتیزم میشود و فکر می کرد که خلسهها فقط یک «خواب عصبی» هستند. وی در سال 1843 یک کتاب درباره? این موضوع به نام «نوریپنولوژی» نوشت. برخی مسمر را پدر هیپنوز می دانند. می گویند راسپوتین وزیر پرنفوذ دربار روسیه تزاری از این روش در قربانیان خود استفاده می کرده است.کشیش آبه فاریا نیز از متقدمین این روش است. مسمر در دوره ی اوج نظریه پردازی در باب مغناطیس این پدیده را ناشی از مغناطیس حیوانی می دانست. بعدها روش او توسط شورایی مرکب از بنجامین فرانکلین و گیوتین و ... مردود دانسته شد چرا که این افراد فقط علوم ریاضی و فیزیک و طب کلاسیک را علم میپنداشتند. میلتون اریکسون آمریکایی هیپنوز علمی را خیلی توسعه داد. المان نیز در توسعه هیپنوز با روش متفاوتی کوشید.( ref:فرزان کمالی نیا از استادانش و کتب مربوطه - عضو انجمن تخصصی هینوتیزم ایران)
روش ها
هیپنوتیزم به دو صورت خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است. از فواید هیپنوتیزم میتوان درمان بسیاری از ناراحتیهای روانی را نام برد. بهخصوص در هنگام خودهیپنوتیزم، که شخص میتواند بهوسیله? تلقین، تغییرات مثبتی را در کردار و روحیات خود پدید آورد. البته خود هیپنوتیزم دارای خطراتی هم هست؛ به این صورت که اگر بدون آگاهی و اطلاعات کافی و با روشهای نادرست انجام پذیرد، میتواند اثرات بسیار مخربی بر روی روان انسان به دنبال داشته باشد. هیپنوز معمولا خطرناک نیست. برخی میگویند در نارسایی مزمن قلبی انجام نگیردو در برخی موارد مثل افراد با شخصیت مرزی یا بردرلاین و اسکیزوفرن و نیز وسواسی گفته می شود صورت نگیرد به دلایل مختلف. استفاده ار هیپنوز برای سرگرمی هم به عقیدةهیپنوتراپیست ها کنتراایندیکه یا ممنوع است.و کلاً هیپنوتیزم نمایشی را جایز نمی دانند.
سه فاکتور مهم در هیپنوتیزم عبارتند از تمرکز فوق العاده فکر، انفکاک و تجزیه (جدا شدن ذهنی از محیط پیرامون)، تلقین (چرا که اساس هیپنوتیزم تلقین به نفس است).
میتوان گفت هیپنوتیزم = تمرکز + اعتقاد + انتظار + تصور + ارتباط
برای انجام موفقیت آمیز دیگر هیپنوتیزم باید هفت گام زیر به صورت متوالی و دقیق اجرا گردد:
1- مناظره اولیه، بهتر آماده کردن ذهن بیمار
یا pretalk 2- انجام آزمونهای هیپنوتیزم از تکنیکهای عمیقسازی
مثل آزمون چشک اشپیگل 3- کانونی کردن توجه (تمرکز ذهن)
4- القای خواب هیپنوتیزم
5- استفاده از تکنیکهای عمیق سازی
6- تسهیل پاسخهای ناخودآگاه
7- تصدیق خلسه، ارائه تلقینهای بعد از هیپنوتیزم و خروج از خلسه[2].
هنگام استفاده از واژه ی مناسب خلسه دقت شود مطالب با موهومات اشتباه نشود. هرچند لفظ خلسه از لفظ trance که از بهت و ترس احتمالا می آید بهتر باشد. و خلسه ی عرفانی و احساس خروج روح از بدن احتمالاً از هیپنوز جدا نیست.(فرزان کمالی نیا) المان برای هیپنوز چند مرحله تصور می کند - وقتی فقط چشم ها را می بنیم حالت هیپنوئیدال است بعد وارد فازهای عمیقتر می شویم و یکی از فازهای عمیق هیپنوتیزم به نام سمنامبولیسم نام دارد(سمنامبول خدای خواب در یونان است) - از هیپنوز در age regration یعنی بازگشت به سنین عقب تر(پس روی سنی) و حتی چند صد سال قبل و پیشروی سنی استفاده می شود البته بازگشت چندصد سال به عقب لزوماً مؤید تناسخ نیست و این مسایل در حد تئوری است و دقیق نیست. استفاده از هیپنوز در اعتراف گرفتن از زندانی ها و دروغ سنجی معتبر نیست. هرچند گاهی نتایج مفید علم و گاهی نتایج نادرست می دهد. به طور کلی خیلی نمی توان به این مطالب اعتبار کرد. (از فرزان کمالی نیاو ایشان از از کتب و استادان انجمن هیپنوتیزم علمی)
روشهای مختلفی برای القای هیپنوز وجود دارد. روش تثبیت چشم - روش کیاسون- روشpmr یا شل کردن پیشرونده ی عضلانی- و.... از هیپنوز برای کنترل درد و درمان چاقی و... استفاده می شود البته هیپنوز مفید است ولی معجره نمی کند. کودکان 8 تا 12 سال بهتر هیپنوز می شود و در سنین بالای 65 هپینوتزیم پذیری کم می شود. افراد از لحاظ هیپنوتیزم پذیری 4 گروهند. 7درصد که نباید هیپنوز شوند یا هیپنوز نمی شوند نظیر عقب ماندگان ذهنی- هفت درصد دیونیسین هستند و استعداد بالایی در هیپنوز دارند.20 درصدآپولونین بوده به سختی هیپنوز می شوند.و درصد بالایی ادیسین هستند یعنی در اواسط طیف hypnotismability قرار دارند.(از دروس انتجن هیپنوتیزم ایران - نگارنده فرزان کمالی نیا)
هیپنوز دو گونه است هیپنوز سمپاتیک که با تحریک است و در رقصهای برخی بومیان افریقا و سرخپوست و مناطق مختلف حتی جنوب ایران در واقه از این روشها استفاده می شود(رضا جمالیان) و هیپنوز پاراسمپاتیک که تون پاراسمپاتیک و آرامش را بالا می برد . در هیپنوز برای هنگ کردن وبای پس نمودن و عبور از کریتیکال فاکولته یا کریتیکال فاکتور یا جاجمنت فاکتور و ضمیز خودآگاه و رسیدن به ضمیر ناخودآگاه از روشهای مختلف از جمله کانفیوژن و ... استفاده می شود.
روش کیاسون
یکی از روشهای هیپنوتیزمی رایج در علم هیپنوتیزم روش کیا سون است. این روش ابتکار دکتر سیمون کیاسون ( Simon Chiasson) متخصص بیماری های زنان و زایمان اهل شهر یونگستون ایالات اوهایو آمریکا ( Youngeston Ohio) است , اما دگرگونی در آن برای پزشک یا درمانگر به گونه ای که کاربرد آن راحت تر باشد مجاز است.
دستور کار (Instruction)
به بیمار یاد دهید دستش رامستقیما روبروی صورتش قرار دهد به گونه ای که فاصله دست با بینی تقریبا سی سانتیمتر ( برابر با دوازده اینچ ) وآرنج قدری خمیده باشد, پشت دست به طرف صورت و همه انگشتان در کنار هم قرار گیرند ( انگشتان باز نباشد ).
گفتار یا خطابه (Discourse)
من و شما هر دو به انگشتان دست شما نگاه می کنیم، بزودی می بینیم پرش هایی در انگشتان دست شما شروع و انگشتان دست شما از هم فاصله می گیرند و باز می شوند , و دستتان شروع به حرکت به سوی صورتتان می کند . تا زمانی که چشما نتان باز است فقط به پشت دستتان متمرکز باشید , بزودی می بینید که دستتان به صورتتان نزدیک و نزدیک تر میشود. زمانی که تماس دستتان را با صورتتان احساس کردید ( معمولا نوک بینی ) پلک های چشمتان- اگر تا آن زمان بسته نشده اند – بسته می شوند و بسته باقی می مانند . معمولا چشمانتان آنچان خسته می شوند که حتی پیش از تماس دست با صورتتان بسته می شوند . زمانی که پلک ها بسته شدند , بگذارید بسته بمانند . زمانی که دستتان با صورتتان تماس پیدا کرد . شما کاملا آرام و شل میشوید و دستتان بروی رانتان می افتد.
نظریه مغناطیس حیوانی
دکتر آنتوان مسمر کاشف این نظریه و پیراوانش معتقدند که ، دلیل خواب هیپنوز ، پیدایش این حالت در شخص ، اثر نیرویی است که از دستها و چشمهای هیپنوتیزور خارج میشود. به عقیده مسمر کائنات را امواجی فرا گرفته که این امواج در انسان نیز به وفور یافت میشود و اگر این امواج از جسم انسانی به جسم انسانی دیگر وارد شود، میتواند بسیاری از امراض را درمان کند. وی که این امواج را مغناطیس حیوانی نامیده معتقد بود که وجود این امواج در همگان یکسان نیست و همه کس قادر نخواهد بود آن را مهار کرده و از آن استفاده نماید.
نظریه چشم دوختن به نقطه نورانی
دکتر برید ، وین هولت و پیروانشان کاشف این نظریه بودند، آنها معتقد بودند که نگاه مستمر و یکنواخت بر شیی نورانی ، اعصاب چشم را خسته میکند و این عمل موجب کاهش فعالیت اعصاب مرکزی میگردد و در نتیجه شخص در حالت هیپنوز قرار میگیرد. برید بر این باور بود که در حالت هیپنوز ، مغز آدمی مجذوب یک فکر میگردد طوری که سایر افکار و محرکها روی آن تاثیر ندارد بنابراین وقتی یک فکر تقویت شد، سایر افکار را تحتالشعاع قرار داده و موجب توقف سایر فعالیتها خواهد شد.
نظریه تلقین
پیشگامان این نظریه میگویند که هیپنوتیزم مجموعهای از تلقین و تلقین به نفس میباشد. تلقین القای فکری است که بطور ناخودآگاه از قوه به فعل در میآید. تلقین ، ایجاد یک حالت روانی خاصی در فرد است که اثرات تصوری را به عنوان واقعیت قبول میکند. تلقینات ناشی از القای افکار در افراد و تمایل درونی با اعمال حرکتی که باعث عکس العملهای تحریکی در افراد شود، ماهیت این نظریه را تشکیل میدهد.
راههای ایجاد تلقین میتواند، محرکهای یکنواخت مانند نوازش بدن و یا محرکهای قوی مانند نور شدید و یا صداهای ناگهانی باشد، که روی اعصاب تاثیر میگذارند. در این نظریه ، هیپنوتیزم یک حالت تمرکز شدید مغزی است، یعنی در حال عادی که مغز افکار زیادی را در خود دارد ولی در حالت تمرکز هیپنوز ، مغز از هیچ چیز اطلاعی ندارد مگر اینکه اطلاعات و مطالبی را در آن تلقین کنیم. در چنین حالتی (خواب هیپنوز عمیق) هیپنوتیزم شونده ممکن است شدیدترین دردها را نیز احساس نکند.
نظریه پاولوف در هیپنوتیزم
این نظریه ، یکی از علمیترین نظریات در زمینه هیپنوتیزم است. براساس این نظریه حالت خواب در سراسر نیم کرههای مغز منتشر میشود. این پدیده بطور ناگهانی صورت نمیگیرد و کانونهای فعال و بیدار در مغز باقی میمانند که باعث ایجاد حالتی بین خواب و بیداری میشود و همین نقاط بیدار است که ارتباطی بین فرد و هیپنوتیزم کننده ایجاد میکند. در این نظریه شخص هیپنوتیزم شونده مانند کسی است که بطور طبیعی به خواب رفته ولی به دلیل وجود نقاط بیدار در مغز ، سخنان عامل را میفهمد و نسبت به تحریکات و جریانات خارجی ، بی توجه است.
نظریات نوین در ارتباط با هیپنوتیزم
نظریات یاد شده هر کدام بخشی از واقعیات خواب هیپنوز را بیان میکند و به تنهایی ماهیت آنرا نمیتوانند مشخص نمایند.
با تلفیق چند روش باهم میتوان افراد را به خوابهای عمیق هیپنوز برد تا جایی که روح از تن جدا شود. (فرافکنی)
برخی سوژهها حتی به کمک تلفیق نظریاتی هم به خواب هیپنوز نمیروند. اما بعد از چند جلسه ، مقاومت سوژه شکسته شده و حالت خواب عمیق در سوژه ایجاد میشود.
هیپنوتیزم چیست؟
دکتر لوبا دانشمند آمریکایی در این زمینه می گوید:
چکیده و اصل هیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه می شود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه می دهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند.
این تصویری که از هیپنوتیزم ارائه گردید، با پدیده هایی که به صورت خودجوش در جریان زندگی روزمره ما به وجود می آیند، مطابقت می کنند. یعنی مواقعی که ما شدیداً توسط جریاناتی که در اطراف ما می گذرد ، جذب می شویم . برای شرح این پدیده بهتر است مطلبی از دکتر کلمن را عیناً نقل کنیم:
در زندگی روزمره ، ما بارها حالت خلسه یا از خود بی خود شدن را تجربه می کنیم. در حالاتی که وقایعی ، به اصطلاح ، ذهن ما را تسخیر می کنند. در این لحظات ما موقتاً آنچه را در اطرافمان می گذرند، فراموش می کنیم. برای مثال کسانی که مرحله نهایی یک مسابقه فوتبال را در تلویزیون مشاهده می کنند، تمام وجود خود را بر روی بازی متمرکز می سازند و نسبت به همه چیز، از جمله این که به چه صورتی روی مبل قرار گرفته اند یا این که همسرشان آنها را برای صرف غذا صدا می کند، بی توجه می گردند.
دکتر لوبا در مورد دیگر فرآیندهایی که در زندگی ، ما را جذب می کنند می گوید : بسیاری از ما در برخی از موقعیت ها، حالت عدم احساس درد یا حالت بی حسی را تجربه کرده ایم. مثلاً موقعی که عمیقاً مجذوب یک داستان پلیسی می شویم، برخی دردهای سبک بدنی را حس نمی کنیم. در بعضی از موقعیت ها از جمله در لحظاتی که عمیقاً مجذوب صحبت های دوستی می شویم، ممکن است صدای زنگ یا صدای فردی که مستقیماً ما را صدا می کند، نشنویم. عکس این حالت هم وجود دارد. در لحظاتی از زندگی تمام توجه خود را معطوف به احساس نامطبوعی کرده ایم. مثلا انتظار درد روی صندلی دندان پزشک یا توجه برای احساس بو یا طعمی ناخوشایند و حصول این احساس در پی آن. در لحظاتی که فردی قانع شده یا به او تلقین شده که از عهده کار خاصی بر نمی آید، نمی تواند به خوبی آن کار را هر چند ساده و آسان هم باشد، انجام دهد. ولی اگر ما اعتماد به نفس خودمان را به دست آوریم و مطمئن شویم که قادر به انجام این کار هستیم، حتما در انجام آن توفیق پیدا می کنیم.
باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم
هنوز برخی تصور می کنند به هنگام هیپنوتیزم ، یک فرد مقتدر و ماهر به طور فعال ، فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته ، کنترل می کند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرار آمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور ، به قرن هجدهم باز می گردد که هیپنوتیزم با استفاده از " نیروهای مرموز " و مغناطیسی صورت می گرفت. هیپنوتیزور در آن عصر، انسانی با قدرت جادویی و غول آسا بود که با وسایل اهریمنی، اراده و روح انسان های دیگر را کنترل و اداره می نمود.
نظریه جدید درباره هیپنوتیزم وهیپنوتیزور با این باورهای قدیمی فاصله بسیار زیادی دارد. هم اکنون بسیاری از روان پزشکان و روان شناسان از این نظریه طرفداری می کنند که : هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایت کننده را در برقراری حالت هیپنوتیزم ایفا می کند و " کار اصلی" را در این جریان خود فرد تحت هیپنوتیزم انجام می دهد.
نظر یادتون نره
گزارش کار های درخواستی هم در همین صفحه گذاشته خواهد شد
شیمی
گزارش کار استاد خزایی(دانشگاه آزاد شهر ری)
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته حسـین فاطمه
حاجـیان رفتند یکـسر درمنا
پس چرا اورفته سوی کربـلا
او بجای موی سر ،سـر میدهد
قاسـم و عـباس و اکبر میدهد
سعی حـج او صفا باخنجر است
مروه اش قبر علـی اصغر است
تصور غلط در مورد ازدواج به همراه حقایق آنها
در جـامـعه مـا بـرخـی عـوامـل اجـتـماعی و عقیدتی باعث گردیده دربـاره پـدیـده ازدواج تـصـوراتـی اشتـبـاه در اذهــان عـمومی شـکـل گیـرد کـه همـیـن امـر سبب میگردد افــراد با توجه به همین تصورات اقدام به ازدواج نمـوده و یــا از آن امتناع ورزیده و در این راستا دچار مشکلاتی گردند. اکنون به 9 مورد از این اشتباهات بـهـمراه واقعـیـتهای آنها اشاره میکنم:
شماره 1
تصور غلط: ازدواج منافع بیشتری برای مردان دارد تا زنان.
حقیقت: پژوهشهای اخیر نشان داده اند که هم زنان و هم مردان از ازدواج بـه یک میزان منتفع میگردند. هم مردان و هم زنان هنگامی که ازدواج میکنند شادتر، خوش بخت تر، سلامت تر و غنی تر زندگی کرده و طول عمرشان نیز بیشتر می شود. الـبـتـه مـردان از لحاظ بهبود سلامتی منفعت بیشتر و زنان از لحاظ مالی بیشتر منفعت کسب میکنند.
شماره 2
تصور غلط: صاحب فرزند شدن زوج متـاهـل آنهـا را بـه یـکدیـگر نزدیـکتـرکـرده، و مـیــزان خوشبختی زناشویی آن دو را افزایش میدهد.
حقیقت: بسیاری از بررسـی ها نـشانـگر آن اسـت کـه ورود نـخسـتـین کودک به زندگی زوجین سبب دورتر شدن مرد و زن از یکدیگر شده و اسـتـرس بیـشـتری بـر زنـدگیـشـان تحمیل می گردد. هر چند که زوجهای صاحب فرزند نرخ طـلاق کمتری نسبت به زوجهای فاقد فرزند دارا میباشند.
شماره 3
تصور غلط: راه حلهای کامیـابـی دراز مـدت در ازدواج، خـوش اقـبالی و عشق رومانتیک میباشد.
حقیقت: بیش از شانس و عشق،عـلل مهمتری که سبب موفقیت در زندگی زناشویی میگردد تعهد و دوستی و همدلی میباشد. یـک زوج موفق اینگونـه از ازدواجشـان سـخن بمیان می آورند: دستیابی به زندگی مـطلوب مسـتـلزم فـداکاریها، از خود گذشتگیهای زیـاد و تـلاش بســیار بوده و تعهد به یکدیگر و نهاد خانواده مبنا و اساس آن می بـاشـد. خوشبخت ترین زوجها، دوستانی می بـاشـنـد کـه زنـدگیـشان را بـا یـکدیـگر بـه اشتراک گذاشته و ارزشها و منافع یکسان و همسویی دارند.
شماره 4
تصور غلط: هر مقدار زن تحصیل کرده تر باشد، احتمال آنکه وی ازدواج کند کمتر است.
حقیقت: بررسی های اخیر نشان دهنده آن است کـه احــتمال آنکه زنان فارغ التحصیل دانشگاهی ازدواج کنند از همردیفان فاقد تحصیلات دانشگاهی آنها بیشتر میباشد.
شماره 5
تصور غلط: زوجهایی که پیش از ازدواج با یکدیگر دوست بوده اند و ارتباط جنسی داشته اند، و بـیـشـتر از تفاهم داشتن میان خودشان مطلع می بـاشند، ازدواج رضایت بخـشتر و ماندگار تری نسبت به زوجهای دیگر دارند.
حقیقت: بسیاری از بررسی ها نشان می دهد کـه افـرادی کـه پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی مشترک داشته اند (خارج از چارچوب ازدواج) از ازدواجشان رضایت کمتری داشته و احتمال آنکه عاقبت از یکدیگر جدا گردند بطور قابل ملاحظه ای بیشتر است. یـک عـلت آن این می باشد که افرادی که با یکدیگر ارتباط جنسی داشته اند نسبت به تـعهد سهل انگار تر بوده و آن را کمتر جدی می گیرند و احتمال اینکه در صـورت بـروز مشـکلات زیر همه چیز بزنند بیشتر است. علاوه برآن زندگی مشترک خارج از نهاد ازدواج، خوشبختی در ازدواج را دشوار تر و انگیزه کمتری را برای یافتن راه حل برای مناقشاتشان در آنها ایجاد میکند. اما یک استـثـنـای مـهـم وجود دارد: افـرادی کـه پـیـش از ازدواج با یکدیگر زندگی مشترک داشته اند و تصمیم دارند در آینده نزدیک بـا یـکدیـگر ازدواج کرده و بـرای همـیـشه در کنار هم بمانند شانس برابری با افرادی که قبلا با یکدیگر زندگی نکرده اند برای دستیابی به یک ازدواج موفق و سعادتمند دارند.
شماره 6
تصور غلط: زن در صورت ازدواج در معرض خطر خشونت خانوادگی بیـشتـری نسبت به زمانی که مجرد باقی بماند قرار میگیرد.
حقیقت: بررسیها نشانگر آن میباشد که مجرد ماندن زن و از آن مهمتر زندگی کردن زن با یک مرد خارج از چهارچـوب ازدواج قـانـونی وی را در معرض خطر خشونتهای خانوادگی بیشتری قرار میدهد. شاید یک دلیل آن این موضوع میباشد که زنان متاهل ممکن است خشونت های خانوادگی را بطور قابل ملاحظه ای کمتر گزارش دهند. و یا آن کـه احتمال آن کـه زنـی حــاضر گردد با یک مرد خشن ازدواج کند بسیار اندک است. امـا در حـقـیـقت احتمال آنکه مرد متاهلی دست به خشونت بزند کمتر می باشد زیرا وی برای سلامتی همسر خود و تشکیل خانواده سرمایه گذاری بیشتری کرده اند و در واقع آنها را وارد یک اجتماع یکپـارچه تر و دارای قوانین بیشتری کرده است. فـشارهـای اجتـماعی بـنـظر مـیرسد مردان را وادار میکند تا بیشتر مراقب رفتار خشونت آمیز خود باشند.
شماره 7
تصور غلط: افراد متـاهـل رضـایـت کـمتـری از روابـط جنـسی خـود داشـتـه و اصولا روابط جنسی کمتری نسبت به افراد مجرد دارند.
حقیقت: بنابر تحقیقات گسترده، افراد متاهل روابط جنسی بیشتـر و بـهتـری نسبت به همتایان مجرد خود دارند و نـتنها آنان روابط جنسی متعدد تری دارند بلکه لذت بیشتری نیز از آنها میبرند هم از لحاظ فیزیکی و هم احساسی.
شماره 8
تصور غلط: زندگی مشترک همانند ازدواج است اما بدون "یک تکه کاغذ"
حقیقت: ارتباطات نامشروع منافعی همچون سلامت جسمانی، دارایـی و سـلامـتـی روحـی و هیجانی که یک ازدواج برایشان به ارمغان می آورد را برای افراد فـراهـم نـمی آورد. و ایـن گونه افراد بیشتر به مجردها شباهت دارند تا افراد متاهل. بـخشـی از آن بـه ایـن عـلــت میباشد که ای دسته ازافراد کمتر از افراد متاهل به یکدیگر متعهد میباشند و گرایش بیشتری به خود مختاری شخصی داشته و گرایش کمتری نسبـت بـه سـلامـتـی عمومی شریک زندگی خود دارند.
شماره 9
تصور غلط: افراد متاهل امروزه به پاس پیشـرفتـهای زیـاد در زمیـنه علم و رفاه عمومی خوشبخت تر از افرادی هستند که در گذشته ازدواج میکرده اند.
حقیقت: سطح کلی خوشبختی در زندگی زناشویی نه تنـهـا افـزایـش نـیـافـتـه، بـلـکه کاهش نیز یافته است. یافته ها حاکی از آن است که ازدواجـهای امـروزی در مـقایسه با ازدواج هــای 20 یا 30 سال پیش بطور قابل ملاحظه ای دشوارتر و اسـترس زا تـر بـوده و مشاجرات و اختلافات زناشویی افزایش و تعامل میان زوجین کاهش یافته است.
|
||||
ترکیبات جیوه :
کارن وترهان یک پروفسور بین المللی شیمی و یک محقق ماهر در زمینه اثر فلزات سنگین بر روی سیستم های زنده و بویژه نقششان در ایجاد سرطان بود . اما خود او سرانجام قربانی یک فلز سنگین سمی شد .