قرمز
آبی
ارغوانی
قهوهای
خاکستری
پرتقالی
سبز
فیروزه
ای
برخی از روانشناسان عقیده دارند رنگی که برگزیده و دلخواه
کسی است میتواند گویای خصوصیات اخلاقی و
روانشناسی او باشد. نوشتار زیر چکیده ای است که بر
اساس
این نظریه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده:
قرمز: خوش قلب اما خودپرست
این رنگ مظهر شدت و زیاده روی است که گاهی در جهت مخالف آن
است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت
و خون و آتش. کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز
نمی
تواند در زندگی بی تفاوت باشد.
این گونه اشخاص تند و
سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شکست به خصوص در عشق برای
آنها فراوان است.
قضاوتهای عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران اغلب سبب از بین
رفتن دوستی هایشان می شود، با آن که در عشق
کاملاً فداکارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد
نباشد
بدون تفکر و جویا شدن علت می جنگند.
دو عیب بزرگ خودپرستی و عدم کنترل، در نفس آنهاست و دو صفت
ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور
کلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی
هستند.
رنگ صورتی درواقع همان قرمز است که کمرنگ شده باشد. اگر به
این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز
را کمی ملایمتر دارا می باشید، با گذشت هستید و
در
عشق، تندی نشان نمی دهید.
دیگران را خوب درک می کنید و با اطرافیان خود با ملایمت و لطف
رفتار می کنید و به دلیل نشاط و شادابی تان
مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی که به این
رنگ
علاقه دارند اغلب شکستها، خشونتها و دشواری های زندگی را تحمل کرده اند و با مشکلات فراوان مواجه شده اند.
آبی: نظم، پشتکار، تنهایی
رنگ آبی از رنگهایی است که طرفداران زیادی دارد. اگر به
این رنگ علاقه دارید، کاملاً می توانید هوس و
احساسات و هیجانات خود را کنتر ل کنید.
ظاهر آرام شما دیگران را
وادار می کند که به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش
دیگران قرار بگیرید.
در خرید و پوشش لباس قناعت می کنید و به علت شرم و حیا و گاه
غروری که دارید میل دارید اغلب تنها باشید.
حماقت و عدم فهم دیگران شما را کسل می کند و کسانی
که
از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می کنند.
کارهای خود را از روی نظم
و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می دهید. یکی از صفات مشخص شما پشتکار شماست.
ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
رنگ اسرارآمیز و باشکوهی است. دوستداران این رنگ پیوسته
مجذوب زیبایی ها و ظرافتها می شوند و مغرور
و اجتماعی هستند. معاشرت با این دسته لذتبخش است
که
امور معنوی بیشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نیز هست!
.
از آنجا که افراد به شدت
افسرده افرادی کناره گیر، خواب آلود، دچار اشتغال ذهنی با خود، و احتمالا دارای
افکارخود کشی هستند، یک دوست علاقمند می تواند کمک ارزشمند و شاید حفظ کننده زندگی
به فرد افسرده بدهد. صحبت صادقانه با شخص افسرده درمورد نگرانی تان درمورد سلامت
او باعث گشایش مشکلات ازجانب او می شود.
به هنگام صحبت با چنین
دوستی دفتر مشاوره موارد زیر را توصیه می کند:
? به فرد افسرده بی جهت دلخوشی
ندهید.
? شخص افسرده را به خاطر اینکه به
احساسهای ناشی از افسردگی نمی توان کمک کرد سرزنش یا شرمنده نکنید.
? با شخص افسرده هم حسی نکنید و ادعا
نکنید که شما نیز به مانند او احساس می کنید.
? سعی کنید فرد افسرده خشمگین نشود.
هدف اصلی شما باید این
باشد که به شخص اجازه دهید بداند که نگران او بوده و می خواهید کمکش کنید. اگر به
نظر برسد که افکار افسردگی درحال تبدیل شدن به افکار خودکشی هستند، شخص را مجبور
به جستجوی کمک حرفه ای کنید. اگر شخص در مقابل پیشنهاد شما مقاومت کند و شما
احتمال خودکشی را بدهید، خودتان بدنبال کمک حرفه ای باشید، بنابراین شما بهترین
شیوه اداره موقعیت را بدست خواهید آورد.
درچه مواقعی
کمک حرفه ای الزامی است:
افسردگی قابل درمان است و
کسانی که ازآن رنج می برند می توانند بهبود یابند. هرگاه شخص هرکدام از موارد زیر
را احساس کند باید به یک متخصص حرفه ای بهداشت روانی مراجعه کنید:
? زمانی که ناراحتی و مشکلات آن قدر
زیاد است که در اغلب اوقات توانایی لذت بردن را ازشما می گیرد.
? زمانی که نشانه ها شدید بوده و
عملکرد روز به روز بدتر می شود و
? زمانی که فشارها آنقدرغیرقابل تحمل
هستند که خودکشی به عنوان یک راه حل به ذهن شما می رسد.
متخصصان بهداشت روانی می
توانند به شما در شناسایی منابع افسردگی و راههای غلبه برآن کمک قابل ملاحظه ای
ارائه دهند.
بله شما هم می
توانید
سعى کنید همیشه به دنبال چیزهاى جدید باشید.
موضوعات جدید، علوم جدید و به طور کلى مفاهیم جدید موجب مى شوند استعدادهاى نهفته
در شما بیدار گردد.
در بالاى یک صفحه کاغذ سفید بنویسید: «مواردى که مطابق باذوق و سلیقه من هستند». سپس این
ورقه را به مدت یک هفته به همراه خود داشته باشید. هر زمانى که موردى را مطابق ذوق
و سلیقه خود مشاهده و یا احساس کردید در پایین آن یادداشت کنید در پایان هفته لیست
را یکبار مرور کنید و سپس از خود بپرسید: «چه عواملى
سبب گردیده من به این موارد علاقه داشته باشم؟». پس از تعیین عوامل فوق شما
مى توانید تشخیص دهید در چه زمینه استعداد و توانایى لازم را دارا مى باشید.
در بالاى یک ورقه کاغذ دیگر بنویسید: «مواردى که من در سالیان گذشته به خوبى انجام داده ام لیکن به دلایلى ناقص و ناتمام رها شده اند».
هر موردى که به عنوان یک نکته در ذیل این عنوان یادداشت کنید مربوط به یک استعداد
فراموش شده از سوى شما است.
در بالاى سومین ورقه کاغذ یادداشت کنید: «مواردى که من انجام داده ام
و دیگران به من گفتهاند که این کار را خیلى خوب و آسان انجام داده اى».
مواردى که ذیل این عنوان یادداشت مى کنید مربوط به توانایى و استعدادى است که شما
را به کارهاى بزرگتر و تلاش گسترده تر رهنمون مى سازد.
از نزدیکان خود این سؤالات را بپرسید: «آیا
شما فکر مىکنید من نهایت تلاش خود را براى به نتیجه رسیدن اهداف خود انجام مى دهم؟
آیا مواردى وجود دارد که من توانایى و استعداد آن را داشته باشم اما هرگز عکس
العملى در برابر آن نشان ندهم؟ فکر مى کنید در حول و حوش چه کارهایى مى بایست
تلاش کنم تا توانایى و استعدادم شکوفا گردد؟»
افسردگی اغتشاشی درخلق است
که با درجات متفاوت غمگینی ، یاس ، تنهایی، ناامیدی ، شک درمورد خویشتن و احساس
گناه مشخص می شود. اغلب مردم معمولا در دوره ای از عمر خود احساس افسردگی می کنند،
اما عده ای دیگر این احساسها را به کرات و بطور عمیق و مداوم تجربه می کنند. در
بعضی موارد ، افسردگی برای ماهها و یا سالها تداوم می یابد .
مشهورترین حالت افسردگی
احساس دلتنگی معمولا کوتاه مدت بوده و تاثیرات کم و جزئی بر روی فعالیتها های
معمول روزانه دارند.
در سطح بعدی افسردگی ،
نشانه ها شدت یافته و برای دوره ای طولانی تر تداوم می یابد. فعالیت های روزمره
ممکن است به شدت سخت شوند... اما هنوز شخص قادر به مقابله با آنهاست. بهر حال ، در
این حالت ، احساسهای ناامیدی شاید آنقدر شدید شوند که خودکشی به عنوان تنها
راه حل به نظر برسد. کسی که افسردگی شدید را تجربه می کند ، ممکن است نوسانات
شدیدی را درخلق تجربه کرده و یا حتی آرزوی کناره گیری کامل از فعالیت های معمول
روزانه و دنیای بیرون داشته باشد.
نشانه های
افسردگی:
افسردگی ممکن است به
صورتهای زیر زندگی شخص را تحت تاثیر قرار دهد :
تغییرات در
احساسها و ادرکات:
? گریه های مکرر و یا در قسمت دیگر
پیوستار، فقدان پاسخدهی عاطفی
? ناتوانی از لذت بردن از هرچیزی
? احساس ناامیدی و یا بی ارزشی
? احساس افراطی گناه و یا خود سرزنشی
? فقدان احساسهای گرم نسبت به
خانواده و دوستان
تغییرات در
رفتار و نگرش:
? فقدان علاقه نسبت به فعالیت های
قبلی و کناره گیری از دیگران
? غفلت از مسئولیت ها وظاهر شخصی
? تحریک پذیری ، شکایت از چیزهایی که
قبلا انجام می گرفتند
? نارضایتی کلی از زندگی
? کاهش در حافظه ، ناتوانی در تمرکز
، بلاتصمیمی و آشفتگی
? کاهش در توانایی مقابله با مسائل
روزمره
شکایات بدنی:
? خستگی مزمن وفقدان نیرو
? فقدان کامل اشتها ، و یا در سوی
دیگر ، خوردن اجباری
? بی خوابی ، بیداری زود هنگام
صبحگاهی ، یا خواب افراطی
? سردردها ، پشت دردها و سایر شکایات
مشابه بدون دلیل
? مشکلات گوارشی شامل درد معده ،
تهوع ، اشکال در هضم و تغییر در کارکردهای روده ای
علل افسردگی:
افسردگی در اغلب موارد
ناشی ازیک حادثه غم بار از قبیل مرگ یک شخص مورد علاقه است. وقتی منبع افسردگی به
سادگی آشکار و شخص بطور کامل از آن آگاه است، انتظار براین است که شخص بطور متوسط
به آن واکنش نشان داده و در زمانی معقول از آن بیرون بیاید. درمواردی که
احساس افسردگی بدون منبع مشخص است و یا منبع آن روشن نیست، افسردگی بدتر می گردد
چون شخص قادر به فهم خود نیست. احساس فقدان کنترل ممکن است به احساس واقعی افسردگی
دراین موارد اضافه شود.
بسیاری از فشارزاها ممکن
است در افسردگی نقش داشته باشند. این عوامل می توانند شامل عوامل شخصیتی محیطی و
زیستی طبی باشند. نقایص و یا عدم تعادلها می تواند ناشی از بیماری، عفونت، داروهای
ویژه ( شامل الکل و یا حتی داروهای تجویز شده توسط پزشک ) و غذای ناکافی و نامناسب
باشد. درکل، افسردگی را می توان نوعی کناره گیری از فشار جسمانی و یا روان شناختی
در نظر گرفت. شناخت و فهم علل زیربنایی چنین فشارهایی گامی ضروری در یادگیری روش
مقابله با افسردگی است.
به خود کمک
کنید:
رک و رو راست بودن با
خودمان در مورد تغییرات خلقی و یا شدت احساسات منفی به هنگام وقوع آنها به شما در
پیدا کردن و شناسایی منابع احتمالی افسردگی و فشارکمک خواهند کرد. شما باید خودتان
را ارزیابی کرده و مشخص کنید که چه چیزی درحال حاضر برایتان مشکل ساز است؛ روابط
با خانواده و دوستان، مسئولیت های مالی و غیره. بحث با اطرافیان ویا یک دوست فهیم
باعث می شود قبل از اینکه فشار به مرحله بحرانی برسد، راه حلهایی پیدا شود. حتی
اگر افسردگی خفیف نیز در کارآمدی شما تاثیر منفی داشته باشد باید با آن مقابله کرد.
شما می توانید این کارها را بکنید:
? فعالیت های معمولی خود را از طریق
در نظر گرفتن یک پاداش برای فعالیت مطلوب و یا حتی یک چیز جدید تغییر دهید حتی اگر
آن را دوست نداشته باشید.
? برای کاهش تنش بهبود گوارش، ایجاد
آرامش وشاید بهبود خواب خود ورزش کنید.
? از فشارزاهای شناخته شده اجتناب
کنید.
? از قبول مسئولیت، تصمیم گیری و یا
تغییرات درازمدت که ممکن است شما را تحت فشار قرار دهند، خودداری کنید. بهتر است
که این کارها را تا زمانی که احساس بهتری برای مقابله داشته باشید به تعویق
بیاندازید.
? حتما به یک پزشک مراجعه کنید،
بویژه اگر شکایات بدنی نیز داشته باشید.
) انتقاد، شکایت و محکوم نکنید.
2) صادق
باشید.
3) در دیگران
انگیزه ایجاد کنید.
4) ذاتاً به
دیگران علاقه مند باشید.
5) همیشه حتی در
هنگام مشکلات
و سختی ها خنده
رو باشید.
6) به یاد داشته
باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.
7) شنونده
خوبی باشید. دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
8) براساس علایق
دیگران صحبت کنید.
9) طوری رفتار
کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه
برایشان انجام دهید.
10) بهترین راه موفقیت
در بحث، اجتناب از آن است.
11) به «نظر»
دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید «اشتباه می کنید»
12) اگر اشتباه
کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
13) دوستانه صحبت
کنید.
14) طوری صحبت
کنید که طرف مقابل همیشه در پاسخ تان «بله» بگوید.
15) اجازه دهید
طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
اصول دوستیابی و نفوذ بر دیگران و رهبری مؤثر به قرار زیر است:
1) انتقاد، شکایت و محکوم نکنید.
2) صادق باشید.
3) در دیگران انگیزه ایجاد کنید.
4) ذاتاً به دیگران علاقه مند باشید.
5) همیشه حتی در هنگام مشکلات و سختی ها خنده رو باشید.
6) به یاد داشته باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.
7) شنونده خوبی باشید. دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
8) براساس علایق دیگران صحبت کنید.
9) طوری رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه برایشان انجام دهید.
10) بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
11) به «نظر» دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید «اشتباه می کنید»
12) اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
13) دوستانه صحبت کنید.
14) طوری صحبت کنید که طرف مقابل همیشه در پاسخ تان «بله» بگوید.
15) اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
16) اجازه دهید طرف مقابل احساس کند از شما برتر است.
17) صادقانه همه چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
18) با عقاید و آرزوهای مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.
19) با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.
20) عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.
21) خود را با علائم غیرکلامی طرف مقابل هماهنگ کنید.
22) صادقانه از دیگران تعریف کنید.
23) اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.
24) قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهاتتان صحبت کنید.
25) به جای دستور صریح، سؤال کنید.
26) در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.
27) هر پیشرفت جزیی و هر نکته مثبتی را تحسین کنید.
28) مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.
29) بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.
تلاش برای
رسیدن به هدف های عالی درزندگی:
احساس پوچی، یاس وناکامی
که دراثرتلاش های بی هدف و یا تمرکزبرخواست های فردی حاصل می شود، علاوه بربروزمشکلات
شخصیتی، ممکن است عامل تهدید کننده ای برای سلامتی جسم وروان فرد محسوب شود. برای
غلبه براین حالت باید تلاش های خود را بر تحقق هدف های عالی انسانی متمرکز نمود،
چون حصول موفقیت دراین زمینه منوط به وصول هدف نیست وتلاش های منجربه شکست دراین
حیطه نه تنها موجب دلسردی وناامیدی نمی شود بلکه دستیابی به فضایل وارزش های معنوی
وتعالی شخصیت، بهترین پاداش وموفقیتی است که دراین رهگذرعاید فرد می شود. هدف های
زندگی نشانه ای ازانعکاس ذهنی وخواسته های روانی فرد است. برای اعتلای خویشتن،
باید این هدف ها را ازچندین جنبه مثل (علمی یا ناممکن بودن، مثبت یا مخرب بودن،
مفید یا غیرمفید بودن به حال خود وجامعه) مورد ارزیابی قرارداد. سرانجام باید
امکان دستیابی به هدف های برتروعالی تری را که متناسب با توانایی های بالقوه ما
باشد بررسی کنیم وبه طورکلی به آینده زندگی خود امیدوار وخوشبین باشیم.
مبارزه با
ترس های مربوط به شرکت درفعالیت های اجتماعی:
آنچه که فرد را ازاوج
حقارت و نامردی به اوج شهرت واعتبارمی ساند وبه اوقدرت ومنزلت می بخشد، استعداد
وظرفیت درونی وشهامت است وبالعکس آنچه که او را با مذلت وشکست و ناکامی روبه رو می
سازد ضعف نفس وفقدان شجاعت است. ترس از شرکت درفعالیتهای اجتماعی، عامل مهمی برای
بروز ناراحتی های روانی درفرد محسوب می شود و عدم مبارزه با آنها تنها موجب تحکیم
و تقویت آن می گردد. گریزازاین گونه ترس ها مشخص کننده تاثیربسیارزیاد آن بروی
روحیه فرد است. یکی ازدانشمندان علوم رفتاری به نام «ویرجیل تامسون» معتقد است که
هرکارمهمی را که قبلا انجام نداده اید باید سه بارانجام دهید، باراول برای غلبه
برترس، بار دوم برای اطلاع ازچگونگی انجام آن کار و بارسوم برای اینکه بدانید
اصولا به انجام آن علاقه مند هستید یا نه. بنابراین، سعی کنید برهیجاناتی که
دراثرروابط اجتماعی به شما دست می دهد، غلبه کنید و دلایل بروزآنها را مورد تجزیه
وتحلیل قراردهید وترس وقدرت های بدون دلیل که احساسات وعواطف شما را زایل ساخته
است کنار بگذارید ویا درجهت رفع تدریجی آنها بکوشید.
تقویت نیروی
اراده ازطریق ورزش:
ورزش کردن می تواند برای
بازیابی اعتماد به نفس وتقویت نیروی اراده فرد انرژی تازه ای ایجاد کند. انجام
حرکات نرمش پس ازبیداری ازخواب، راهپیمایی درطول روز و حتی پرداختن به ورزش های
رزمی باعث زدون افکار نامطلوب ازذهن افراد کمرو می شود. روی آوردن به ورزش های
گروهی نیز برای بالا بردن روحیه و تقویت نیروی اراده و یافتن جرات برای حضور
درفعالیتهای اجتماعی مفید واقع می شود.
جلب توجه
دیگران ازطریق نشان دادن ارزش های انسانی خود:
به احساسات وعواطف
ناخوشایند دوران گذشته و نقص هایی که اثرات عمیق برذهن شما باقی گذاشته است کمتر
فکرکنید. درصورتی که با نوعی ازعارضه های جسمانی روبه روهستید سعی نکنید که آن را
بیش ازآنچه که هست مهم جلوه دهید درروابط خود با دیگران دراین وحشت به سر نبرید که
مبادا به علت ضعف هایتان مورد بی اعتنایی ونکوهش وتحقیر واقع شوید. به خاطر داشته
باشید که آنچه دریک فرد، علاقه وتوجه سایرین را جلب می کند شخصیت انسانی او و ارزش
خدماتی است که می تواند به جامعه وسازمان های آن عرضه کند. چیزی که حسن تحسین
واحترام دیگران نسبت به شخص را می انگیزد زیبایی و برازندگی اندام و قیافه ظاهر
نیست بلکه میزان سودمندی و آثار وجودی اودرجامعه است. فردی که به سبب نقص یا
ضعف عضوی از بدن احساس شرم وخجالت می کند باید علایق وتوانایی های خود را درزمینه
هایی به کارگیرد که ارزش های مثبت، خلاقیت ها وموفقیت های اورا به معرض دید دیگران
بگذارد. این گونه افراد باید ناتوانی جسمی خود را درپرتوشناخت واعتقاد به قدرت ها
وشایستگی های درونی خویش به فراموشی بسپارند وحس کنند که حقیقتا احترام واعتماد
دیگران را نسبت به ارزش های واقعی خود جلب نموده اند. افکار روی ذهن، جسم واحساسات
تاثیر می گذارند. افکارمثبت مانند خوشی، خوشبختی، خدمت، محبت، احساس موفقیت،
پیروزی و ارزشمند بودن اثرات مطلوبی مثل دلگرمی، رفاه، راحتی، انرژی وعشق برجای می
گذارد. اما افکارمنفی نظیراحساس بی ارزشی، رنجش و ترس، نتایج نامطلوبی نظیراضطراب،
عناد، خشم، کینه، خستگی وازاین قبیل ایجاد می کنند، تحلیل هایی که فرد دردرون خود
به منظور تصفیه وحذف افکار منفی وجایگزین کردن افکارمثبت می کند، اثرات
بسیارسازنده ای درافزایش انگیزه پیشرفت، رشد اعتماد به نفس، احساس مسئولیت و
بروزخلاقیت ها درفرد باقی می گذارد. برای رفع مشکلات معمولی، روش های خودکاوی از
اتکا به نصایح و توصیه های دیگران کارسازتراست اما گاه شدت افکار منفی آزاردهنده
ای که به تحقیرها وسرزنش های دیگران مربوط می شود به حدی است که فرد گرفتاربحران
های عصبی و روانی می شود. درمواقعی دیگران را به باد تحقیر یا تهمت وناسزا می گیرد
وسرانجام دراوج بحران ممکن است دست به خود کشی بزند. درچنین مواقعی، مراجعه به یک
روانشناس یا روانپزشک حاذق و پیروی ازتوصیه های درمانی اومفید است.
توجه کنید
که:
? توانایی های خود را بشناسید.
? هدفهای قابل دسترس وکوچک انتخاب
کنید.
? به طور مستقلانه برای تصمیم گیری
تلاش کنید.
? درفعالیت گروهی واجتماعی حتما شرکت
کنید وسعی کنید نقشی هرچند کوچک داشته باشید.
? درک های منفی ازخود را تعیین وآنها
را محدود کنید.
? لیستی تهیه کنید وبرای هرنگرش منفی
خود یک نگرش مثبت بنویسید.
? احساسات وبرداشتهای خوشایند ازخود
را درذهنتان مرور کنید.( مثلا به اندازه کافی سلامتی دارم، به اندازه کافی زیبایی
دارم، به اندازه کافی توانایی دارم و....)
? به آرایش ظاهرروزانه خود اهمیت
دهید. مرتب بودن باعث ایجاد احساسات مثبت درباره خود می شود.
? درمقابل انتقاد دیگران اصلا نگران
نشوید بلکه درکمال آرامش و با تبسم، بازخورد بجا نشان دهید.
? توانایی ها ومهارتهای خود را
شناسایی کنید وبرای آن ارزش قائل شوید.
? بدون هیچ تشویقی اشتباهات خود را
بررسی وسپس بازسازی وجبران کنید.
? درارتباطات، احساسات مثبت خود را
بروز دهید ودیگران را دوست بدارید وتا حد توان خود به آنها کمک کنید. این مسئله
درافزایش اعتماد به نفس موثراست.
? درموقعیت های جدید و بحرانی و یا
آشفته با آن کنار بیایید وبپذیرید وسعی دررفع آن کنید.
? اعتماد به نفس آموختنی است.
همانطور که یک فرد کمرو به جهت یک سری عوامل محیطی، تربیتی دچارعدم اعتماد به نفس
شده مسلما به وسیله عوامل ونکات مثبت ذکرشده وعمل به آن به مرورزمان اعتماد به نفس
خواهد یا فت.
اینترنت رایگان تبیان
وگرنه فقط خودتون رو گول زدید ?? ? جواب صیح میدهد
در ضمن هر تست روان شتاسی فقط وفقط یکبار از خود یا دیگران بگیرید
هیچ کلکی در کار نیست!
این بازی به طرز شگفت آوری دقیق خواهد بود!ابته به شرطی که تقلب نکنید!فقط به دستورالعمل عمل نمایید و تقلب نکنید،در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید!این حدودا 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!!
این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت...!
تست را یکجا تا پایان نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید وعین دستورالعمل انجام دهید!
نکته :
زمانی که می خواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید ( تبصره از خودم یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید !!! )
مهم :
به یاد داشته باشید که به هنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بیخودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه در آن لحظه به ذهنتان می آید را بنویسید!
بازهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید و در غیر اینصورت نتیجه درست نخواهد بود و آن را ضایع خواهید کرد!
خوب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید
1-اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را بصورت ستونی یا ردیفی بر روی کاغذ بنویسید
2-سپس جلوی ردیف 1و2 هر عددی را که مایلید بنویسید
3-حال در جلوی ردیف 3و7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید
4-نام اشخاصی را که می شناسید ( چه دوست یا اعضای خانئاده یا فامیل ) در جلوی ردیفهای 5،4و6 بنویسید
5-در ردیفهای 10،9،8و11 نام چهار ترانه ( آهنگ) را بنویسید ( در جلوی هر ردیف نام یک ترانه )
برای جواب تست بعد از حل ان به قسمت پایین بروید هیچ کلکی در کار نیست
لطفا فقط بعد از حل ان به قسمت پایین بروید
چون کلا در تست های روان شناسی باید در زمانی که خود تست را اصلاح میکنیم با ید از نتیجه ان بی خبر باشیم
بعدا هم می شود به طور درست قضاوت کرد