|
"علل فرار کودکان و نوجوانان از خانه"
یکی از عمده ترین نگرانی های والدین، زمانی است که کودک آنها گم شود یا از خانه فرار کند. در این شرایط والدین دامنه ای از احساسات را تجربه خواهند کرد. تنش و فشاری که این وضعیت ایجاد می کند و عکس العملهای مختلفی که والدین، خانواده، دوستان و پلیس به این وضعیت نشان می دهند ممکن است به سطح بحرانی برسد و حتی خود این واکنش ها باعث بحران بیشتری در خانواده شود.
"انگیزه های خیابانی شدن کودکان و نوجوانان"
برای اجتناب از تجربه هیجانی یا پیامدی که در آینده نزدیک در انتظارشان است.
برای اجتناب از تجربه دردناک و ناخوشایند تکرار شونده در زندگیشان.
برای پیشگیری در از دست دادن فعالیتها، روابط یا دوستی هایی که با ارزش یا مهم تلقی می شوند.
زندگی با افراد دیگری که حمایت کننده، مشوق و فعال هستند.
متوقف کردن آنچه انجام می داده یا درصدد انجام آن بوده اند.
مشکلاتی که خطر خیابانی شدن بچه ها را افزایش می دهد .
1. سوء استفاده یا مورد غفلت قرار گرفتن کودک.
2. استفاده از الکل یا داروهای روانگردان.
3. طلاق یا جدایی هایی که به شیوه مناسب انجام نشده است.
4. رفتار نافرمانی مقابله ای که با تخیلات مربوط به روابط رمانتیک یا رفاقت با گروه همسالان ضد اجتماعی ترکیب شده است.
5. مرگ در خانواده که برخورد مناسبی با آن نشده است.
"روابطی که از خیابانی شدن جلوگیری می کند"
هرگز از کنایه یا نگرش منفی که نشان دهنده بی احترامی به نوجوانان باشد استفاده نکنید.
هرگز صدایتان را بالا نبرید یا فریاد نزنید، به خصوص وقتی که فرزندتان صدایش را بالا می برد، یا فریاد می زند.
وقتی فرزندتان عصبانی است، فریاد می زند و خشمگین است، آرام و ساکت بمانید و تماس چشمی با او داشته باشید، منتظر بمانید تا آرام شود.
وقتی فرزندتان در حال صحبت کردن یا تشریح موضوعی می باشد حتی اگر نظرش مورد تأیید شما نیست، حرف او را قطع نکنید، منتظر بمانید تا صحبتش تمام شود.
با او خودمانی باشید و به سادگی به او بگویید که درکش می کنید و این به معنی موافقت با او و تسلیم شدن در برابر نظریات وی نیست.
هرگز فرزندتان را، دروغگو، دزد، بچه، کم شعور، بی صداقت، خودخواه، غیر دوست داشتنی و احمق خطاب نکنید، این کلمات کمک کننده نیستند، بلکه ممکن است او کلمات منفی شما را تداعی کند و یا حتی با کلمات بدتری جواب شما را بگوید.
به نوجوانان خود بگویید که شما حرفهای او را درک می کنید و اگر منظور او را درک نکردید به او بگویید مطمئن نیستیم منظور شما را درک کرده ام یا نه، از او بخواهید تا دوباره توضیح بدهد.
وقتی مطمئن هستید که منظور فرزندتان را درک کرده اید ولی با او هم عقیده نیستید به او بگوئید من فکر می کنم که منظور شما را درک کرده ام ولی با شما موافق نیستم، فکر می کنم ما می توانیم همدیگر را درک کنیم ولی مجبور نیستم که موافق نظرات یکدیگر باشیم.
به خاطر داشته باشید، شما می توانید با نظر فرزندتان موافق باشید، اما این گفته شما به این معنی نیست که او اجازه انجام هر کاری را دارد.
سعی نکنید عدم توافق خود را با نظرات فرزندتان با بحث کردن توجیه کنید.
وقتی نوجوان شما از ادامه صحبت خودداری کرد از او بپرسید، آیا چیز دیگری هست که بخواهد به شما بگوید.
وقتی عصبانی یا ناراحت هستید به فرزند خود بگوئید "من ناراحت و عصبانی هستم، و نیاز به استراحت و زمانی برای فکر کردن به این موضوع دارم، بعداً با تو صحبت خواهم کرد".
کمک گرفتن از یک متخصص در امر روان شناسی را در نظر داشته باشید.
اگر پدر و مادر هر دو با فرزند خود صحبت می کنید، باید مواظب باشید که فرزندتان فرصت صحبت کردن به اندازه هر دو نفر را داشته باشد، صحبت والدین باید مساوی یا کمتر از صحبت فرزند باشد.
پدر و مادر عزیز!
"فرزندان ما امانت های الهی هستند، در شکوفایی این غنچه های با طراوت بکوشیم."
منبع:تبیان
نوجوانان را باور کنید
ورود به بزرگسالی، می تواند زمان درگیری و کشمکش برای نوجوانان و خانواده شان باشد . نوجوان به سرعت دچار تغییرات فیزیکی و عاطفی می گردد ، پس والدین و اطرافیان نیز باید برخوردشان را متناسب با تغییرات او تعدیل نمایند ، به این ترتیب روابط آنان وارد مرحله جدیدی می گردد . دراین دوران ، نوجوان بین تمایلش به آزادی و استقلال ، و نیاز به تحت حمایت خانواده بودن ، سرگردان است و برای رسیدن به این استقلال ، گام های متهورانه ای برمی دارد واگرچه والدین نیز مایلند فرزندشان فردی شاد و مستقل پرورش یابد اما با نگرانی نظاره گر او هستند و مجبورند این واقعیت را بپذیرند که اگر چه برای فرزندشان آرزوهایی در سرمی پرورانند اما ممکن است به واقعیت نپیوندد ، زیرا نوجوانان نیز برای خود آرزوهایی دارند.
وجود روابط مناسب والدین با نوجوانان ، به آنان دراین فراز و نشیب کمک خواهد کرد و رسیدن به این روابط ، نیازمند سعی و تلاش بیشتری است . آنچه که والدین می توانند انجام دهند:
1- اوقات بیشتری را با نوجوانتان بگذرانید.
اگرچه غالبا ترتیب دادن زمانی برای بودن با فرزندان مشکل است ( زیرا نوجوانان مایلند بیشتر اوقاتشان را با دوستانشان سپری کنند) اما با کمی صبر و حوصله و انعطاف بیشتر در برخورد با مسأله ، این زمان به دست خواهد آمد. دراینجا اوقات به خاصی را به شما پیشنهاد می کنیم :
زمان صرف غذا : حتی اگر گاهی اوقات اعضای خانواده با یکدیگر غذا صرف می کنند، شما می توانید در این فرصت در موفقیت ها، عقاید و سلیقه نوجوانتان سهیم باشید.
در ماشین : بعضی اوقات که با نوجوانتان به جایی می روید ، سعی کنید در هنگام رانندگی فرصت مناسبی ایجاد کنید تا او با شما وارد گفت و گو شود ؛ زیرا بیشتر نوجوانان هنگامی که به آنان مستقیماً نگاه نشود ، راحت تر صحبت می کنند.
زمان خواب : قبل از آنکه فرزندتان به خواب رود، رفتن به اتاق او و انجام یک گفت و گوی خودمانی و کوتاه می تواند برایش بسیار آرام بخش باشد.
زمان صرف عصرانه : بعدازظهرها به همراه فرزندتان به گردش بروید ( بهتر است محلی را انتخاب کنید که دوستان او معمولاً به آنجا نمی روند ، زیرا نوجوانان اغلب از اینکه دوستانشان آنان را با والدینشان ببینند مضطرب می شوند ).
2- به علایق او توجه نشان دهید و متقابلا خود را نیز با او در میان بگذارید :
به تماشای فعالیت های ورزشی و غیر ورزشی او بروید .
به همراه او به تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش بنشینید و به یاد داشته باشید برخورد منتقدانه نداشته باشید .
سعی کنید درکارها یا علایقتان ، او را به عنوان یک دوست بزرگسال شریک بدانید .
به همراه او به تماشای فیلمی که مورد علاقه هر دویتان است بروید و یا در مورد آن با یکدیگر صحبت کنید.
3- به نوجوان گوش فرا دهید:
وقتی نوجوانان با والدینشان صحبت می کنند، اغلب قبل از آنکه فرصتی برای بیان احساساتشان بیابند مورد پند و اندرز قرار می گیرند و این عمل نه تنها برقراری ارتباط را متوقف می سازد بلکه موجب دلسردی آنان دردستیابی به راه حل مناسب برای مشکلشان می گردد. سودمندترین واکنش برای کمک به نوجوانتان آن است که توجه و علاقه ی خویش را نسبت به شنیدن احساسش نشان دهید و راه را برای بیان احساساتش باز گذارید.
4- عشق و علاقه خویش را به فرزندتان نشان دهید:
برای آنکه کسی درک کند که دوستش دارید ، لازم است علاقه تان را به طور مستمر نشان دهید .
بیشتر اوقات به او بگویید که دوستش دارید .
گاهی اوقات غذایی را که دوست دارد برایش مهیا کنید .
بعضی اوقات ، هنگامی که به گردش یا پیاده روی رفتید چیزی برایش بخرید تا به او نشان دهید که به فکرش بوده اید.
برای کمک به نوجوانتان از تحمل هیچ زحمتی دریغ نورزید.
5- نوجوانتان را باور کنید:
این فرصت را به او بدهید که بداند در موقعیت سنی خاص و حساسی است .
نظر او را در مورد بعضی چیزها که از آنها آگاهی دارد ، جویا شوید( برای مثال: تنظیم ویدیو،...)
کاردستی و آثاری از عکاسی یا نقاشی او را در معرض دید قرار دهید.
در یک دفتر یاداشت روزانه ، کارهای مهمی را که انجام داده است یادداشت کنید.
اگر او مرتکب اشتباهی شد به این مطلب ایمان داشته باشید که دفعه بعد آن را بهتر انجام خواهد داد.
به خاطر داشته باشید:
اگر چه انجام موارد ذکر شده نیاز به صرف وقت دارد و اغلب پیدا کردن این فرصت ها مشکل است ، اما حاصل کار، خودباوری بهتر نوجوانتان از خویش ، بهبود در رفتارش وبرقراری ارتباط با شما است.
به هر حال هر چقدر که او تلاش های شما را نادیده گرفته و یا حتی مورد تمسخر قرار دهد ؛ به این مطلب نیاز بیشتری است تا نوجوانتان بداند که شما او را دوست دارید و او را باور می کنید.
او نیاز به توجه فزاینده ای دارد .
گاهی اوقات از قالب شخصیتی والدین بیرون آمده و نقش یک دوست را با او داشته باشید.
حتماً به خاطرداشته باشید که کاری انجام ندهید تا او از شما سلب اعتماد کند، اگرچه او همیشه موجب جلب اعتماد شما نمی شود .
گاهی اوقات در خلوت ، زمانی را به یادآوری خاطرات و احساسات خود هنگامی که هم سن فرزندتان بودید، اختصاص دهید.
و به خاطر داشته باشید هیچ پدر و مادری کاملاً بی نقص نیستند و ایده آل بودن به سادگی دست یافتنی نیست.
"تبیان"
اگر ماشین ها پرواز کنند!!
پرورش خلاقیت در کودکان
خلاقیت، توانایی بررسی و حل مسائل با یک روش جدید است. حل مسأله به گونهای که هیچ شخص دیگری آن مسأله را آن طور حل نکرده باشد و در واقع حل مسائل با یک روش نو، موثر و منحصر به فرد است.
آزمونهای سنجش هوش استاندارد، فقط «تفکر همگرا» را مورد سنجش قرار میدهد و تفکر همگرا همان توانایی پاسخگویی با یک جواب مشخص به مسایل است. اما خلاقیت شامل تفکر واگرا است که همان توانایی پاسخگویی با جوابهای جدید و غیرمعمول است. چگونه والدین میتوانند خلاقیت را در کودکانشان پرورش دهند؟
نتیجه ی تحقیقات نشان داده است که والدین با به کار بردن روشهای زیر میتوانند کودکانی خلاق پرورش دهند:
1- فراهم کردن یک محیط محرک با توجه به سطح توانایی و مهارتی کودک و این که در چه مرحلهای از رشد قرار دارد. این محیط محرک شامل انواع مواد، کتابها و اسباببازیها است. والدین میتوانند با فرصت دادن به کودک برای آزمایش با این مواد و تقویت فعالیتهای او در ایجاد روشهای جدید و کارهای اکتشافی، در رشد کودک و پرورش خلاقیت وی موثر باشند.
2- پرورش خلاقیت کودک با آزمایشهای نو و غیرمعمول محقق میشود، بنابراین به سوالات کودک خوب گوش دهید و درباره ی مشاهداتش نظر داده و مشارکت کنید. یعنی درباره ی آنچه کودک مشاهده و آزمایش کرده سوال مطرح کنید. از طریق این مشارکت دو طرفه ممکن است سوالات و مشاهدات جدیدتری پدید آید. در جریان پرورش خلاقیت کودکانتان آرامش داشته باشید و سعی کنید لذت ببرید.
4- نسبت به کوششهای کودک واکنش نشان دهید و اجازه دهید که او بداند شما به تواناییهایش اعتماد کافی دارید. بگذارید کودک آزادانه و با مسوولیت خودش و براساس افکارش عمل کند.
5- کودکتان را با فرهنگهای مختلف، تجربیات مردم و روشهای تفکر آشنا کنید. بگذارید کودکان ببینند روشهای مختلف تفکر درباره ی یک مسأله وجود دارد.
6- برای کودک، تجربیات لذتبخش و احساس رضایت از جریان تفکرات نو، فراهم کنید. هنر، علم، خلاقیت، شغل و یا کار مورد علاقهتان را با کودکتان سهیم شوید. حرارت و جدیّت شما میتواند مسری باشد و کودک از این که میبیند شما نیز با یک احساس پرشور در تلاش هستید، انگیزه پیدا میکند.
8- الگوی پشتکار و استفاده باشید. پرورش کودک، کامل کردن یک پروژه به وسیله ی پرورش هر مرحله از این جریان و کمک به کودک برای فهم نقاط قوت و یا ضعف خویش است.
فعالیتهایی برای رشد و توسعه ی خلاقیت
1- از سوالهای خلاقانه استفاده کنید. یک راه برای کمک به کودک به منظور تفکر خلاقانهتر این است که از او بپرسیم چه طور میتوان هر چیزی را به شکل بهتری تغییر داد ؟ (چه چیزی خوشمزهتر میشود اگر شیرینتر شود؟ چه چیزی خندهدارتر میشود اگر تندتر یا آهستهتر شود؟ چه چیزی خوشحالتر میشود اگر کوچکتر یا بزرگتر شود؟ چه چیزی جالبتر میشود اگر وارونه راه برود؟
2- از او بپرسیم چه اتفاقی میافتد اگر ...؟ (چه اتفاقی میافتد اگر همه ی اشخاص مثل هم لباس بپوشند؟ چه اتفاقی میافتد اگر هیچکس خانهاش را تمیز نکند؟)
3- از سوالهایی با کلمات در، چه طور، بعضی، مختلف و راههای استفاده کنید. (چه مواردی را میشناسید که از آجر استفاده شود؟ از یک طناب چه استفادههای دیگری میتوان کرد؟)
4- از بازیهای خلاقانه استفاده کنید. از مواد ساده مانند مکعب چوبی، شن، ماسه، آب و... استفاده کنید تا کودک بتواند با تکیه بر مهارتهای خودش چیزهایی را ساخته و طراحی کند.
5- از روش ادامه دادن مفهوم داستان استفاده کنید. یک شخص داستان را آغاز کرده و سپس شخص دیگری یک قسمت به آن اضافه میکند. یک داستان را بخوانید و آن را اجرا کنید برای اجرا از عروسک خیمهشببازی نیز میتوان استفاده کرد.
6- از وسایل نمایش برای خلق ایدههای جدید استفاده کنید (انواع بازیهایی که کودک در آن میتواند فعالیتهای خلاقانه داشته باشد.)
7- از نقش بازی کردن، استفاده کنید. این کار به کودکان کمک می کند نقطه نظرات دیگران را ببینند و احساسشان را شرح دهند. مثلاً در تصاویر کودکان توصیف میکنند که افراد به چهچیزی فکر میکنند و یا چه احساسی دارند.
منبع : سیمین منوچهری
چگونه کودکی خلاق داشته باشیم؟
همه ی ما دوست داریم کودکانی خلّاق و موفّق داشته باشیم. برای رسیدن به این هدف ، باید به رشد و شکوفایی خلاقیّ ت در کودکانمان، کمک کنیم و موانع خلاقیّت را بشناسیم.
موانع خلاقیّت به دو دسته کلی تقسیم میشود: موانع بیرونی و موانع درونی
موانع بیرونی: موانعی، که برای رشد خلاقیّت، در جامعه است و باورهای تاریخی یک کشور، که این موانع را میتوان در چهارچوب استعمار و استثمار دانست. سیاستی که در تاریخ حاکم بوده، و فرصت خلاقیّت را فقط به بعضی افراد میداده و همیشه آنها حاکم و بقیه رعیت بودهاند.
هرگز کودک را تحقیر نکنیم . کودکی که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقیّت نمیزند. |
ما در اینجا به بررسی موانع درونی خلاقیّت میپردازیم.
1- عدم شناخت خود وعدم اعتماد به نفس: اگر فرد، استعدادهای خود را به خوبی نشناسد، احساس می کند که بسیاری از کارهای خلاقانه را نمیتواند انجام دهد. اوست که با گفتن «نمیتوانم»، «نمیشود»، «تحقیر میشویم» در راه انجام فعّالیت خلاقانه سد درست میکند.
2- ترس از انگشتنما شدن
3- تمایل به همرنگی با جماعت
4- توجیه عمل به جای توضیح علت: توجیه ، راه زیبایی عقل و فکر را مسدود و راه وهم و خیال را باز میکند.
5- تنبلی ذهنی و عدم تمرکز
6- اضطراب: جریان فکر را به یک نقطهی ثابت میدوزد و از حرکت باز میدارد.
7- تحقیر: تحقیر باعث میشود جرأت و جسارت برای خلاقیّت از کودک سلب شود و شخصیت کودک بر اثراین تحقیر از بین میرود.
اولین قدم برای ظهور خلاقیّت، مبارزه با موانع آن است. باید به کودک خود، آموزشهای لازم را بدهیم :
1- به او کمک کنیم تا استعدادهای خود را به خوبی بشناسد و این استعدادها را کوچک نشمارد. برای افزایش اعتماد به نفس در او، تلاش کنیم.
2- به او بیاموزیم، برای ارائه حرف جدید و طرح نو، از سرزنش افراد ولو نزدیکترین آنها، نهراسد.
3- برای جماعت تا زمانی ارزش قائل باشد که براساس ارزش و عقل حرکت میکنند و تمایل کودک به یکرنگی بخاطر ارزشمداری باشد، و خود نیز این نکته را رعایت کنیم.
4- به کودک بیاموزیم اگر در انجام عملی خطایی کرد، کار خود را توجیه نکند فقط دلیل رفتار خود را بگوید.
5- برای بدست آوردن حضور ذهن در کودک از دستورالعملهای دینی که در کتب اخلاقی گفته شده، استفاده نمائیم.
منابع :
1- خسرو امیرحسینی - کتاب خلاقیّت و نوآوری
2- محسن کاظمی - کتاب موفقیّت و خلاقیّت
خلاقیت و یادگیری در کودکان
همه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟
به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.
اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.
مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران
نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.
«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.
فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.
خلاقیت در روند شکل گیری
تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.
گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.
خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است. |
گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.
تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:
- پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید
- پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید
- حل یک مسئله.
- حل یک منازعه.
از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.
از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید. در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:
الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.
ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.
یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.
ویژگی های تفکر خلاق
ویژگی های تفکر خلاق عبارت اند از:
1- خلاقیت در ارتباط با میل، رغبت و آمادگی شدید اتفاق می افتد.
2- خلاقیت کار در نهایت ظرفیت شخصی را در بر می گیرد، نه در حد معمول آن.
3- خلاقیت، تنظیم مجدد، بسط یا تفسیر و یا بازسازی اندیشه ها، نظریه ها و یا عقاید را در بر می گیرد.
4- خلاقیت به یک مکان درونی برای ارزشیابی بیشتر از مکان بیرونی آن احتیاج دارد.
5- خلاقیت بعضی اوقات، از طریق پرهیز از درگیری شدید برای مدتی به منظور اجازه دادن به بروز جریان آزاد فکر تسهیل می شود.
خصوصیات شخص خلاق
یافته های علمی نشان می دهد که اشخاص خلاق کم و بیش دارای خصایص ششگانه زیر هستند:
1- فصیح صحبت می کنند.
2- در جو آزاد انعطاف و وفاق دارند و در جو فشار گردن کشی می کنند.
3- در فکر کردن بیشتر واگرا و مبتکرند تا همگرا و دنباله رو.
4- حافظه خوب و فکر جویای آنها سبب می شود که هر چیز نوظهور را آشنا بیابند.
5- به خلق خوش و رفتار شوخ تمایل دارند.
6- به داشتن افکار احمقانه و غریب شهرت دارند.
به آسانی می توان دریافت که بعضی از این مختصات سبب ناراحتی بسیاری از معلمان می شود خوشبختانه عدم وفاق در زمینه خاص بیش از آنکه نمودی از شرارت ذاتی باشد، به طور ساده یک صفت مطلوب شناخته می شود این شناخت اولین گام معلم یا مربی در جهت حفظ این منبع خلاقیت محسوب می شود.
اما این نگرانی کاملاً از بین نمی رود، زیرا خلاق بالقوه در مدرسه به دفعات عدیده ناموفق است و نیز خلاقان بالقوه افرادی مستقل، روشنفکر، زبان دار در حد اعلا هستند و در بعضی اوقات غیر اجتماعی اند. آنان از دروس حفظی و گوش دادنی عادی لذت نمی برند. دانش آموز خلاق تفکری تحلیل گر، بارور و سازنده دارد. او می تواند ذهن خود را روی یک چیز متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت امر با آفریدن تصویر کاملاً واضح و قابل درک در ذهن روشن شود و در نهایت مسئله حل گردد.
ارتباط خلاقیت و هوش
برخی معتقدند که بین آزمون های هوش و آزمون های خلاقیت از لحاظ توانایی مورد اندازه گیری هم پوشی زیادی وجود دارد و در کل جمعیت بین نمره های آزمون هوش و آزمون های خلاقیت همبستگی مثبت دیده می شود.
البته برخی دیگر معتقدند همبستگی بین آزمون های خلاقیت و هوش بسیار پایین است. بنابراین از روی نمرات هوش کودکان نمی توان میزان خلاقیت آنها را پیش بینی کرد. به طور کلی چنین به نظر می رسد که آزمون های خلاقیت، دسته ای از ویژگی های ذهنی را می سنجند که آزمون های هوش قادر به اندازه گیری آنها نیستند. این وضعیت درباره رابطه بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز صادق است، بدین معنی که بین نمرات آزمون های خلاقیت و نمرات آزمون های پیشرفت تحصیلی نیز ضریب همبستگی بالایی به دست نیامده است، اما با وجود همبستگی ناچیز بین نمرات آزمون های هوش و پیشرفت تحصیلی نباید انتظار داشت که افراد خلاق را در میان افراد دارای هوش پایین یافت.
والدچ و رانکو ضمن تأیید این مطالب اظهار می دارند که داشتن حداقلی از هوش، برای خلاقیت ضروری به نظر می رسد. بررسی های انجام شده نشان می دهد افراد ، با هوش بالاتر از حد متوسط معمولاً در آزمون های خلاقیت نمره های بالایی می گیرند. البته از سطح هوشی معینی به بالا (مثلاً بالاتر از 120) رابطه بسیار ناچیزی بین هوش و نمره ها خلاقیت دیده می شود.
چه بسیار کودکانی با هوش بهره هایی بسیار بالا، در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار پایینی دارند و از سوی دیگر کودکانی که از لحاظ هوش مختصری بالاتر از حد متوسط هستند، اما در آزمون های خلاقیت نمره های بسیار بالایی به دست می آوردند. نتیجه اینکه گرچه خلاقیت بسیار پیچیده است، ولی انجام یک عمل خلاق یا کارهای برجسته و فوق العاده صرفاً نتیجه ضریب هوشی بیشتر و بالاتر نیست.
حال این پرسش پیش می آید که هوش و خلاقیت، دو مفهوم مترادف یا دو خصوصیت کاملاً متفاوتند؟
روان شناسان برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحلیل عوامل یا الگوهایی از ساخت توانایی ذهنی انسان به دست آورده اند که از جمله آنها الگوی اسپیرمن، ورئون، ترستون و گیلفورد است.
در الگوی اسپیرمن و ورئون، خلاقیت یکی از عوامل گروهی کوچک و محدود است که در سطح استعداد عددی یا مکانیکی به شمار می آید، ولی گیلفورد با کنار گذاشتن مفهوم هوش عمومی، خلاقیت را یکی از 5 عمل اصلی ذهن می داند و از آن تحت عنوان تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا سخن می گوید. آزمایشات والاج و آندرسون و کروبلی نشان داده است که افراد خلاق طبقات ادراکی گسترده تری از محیط می گیرند و در واقع می توان گفت که گسترش طبقه ادراکی یکی از مشخصات بارز افراد خلاق است.
حذف یا سانسور شناختی در فرد خلاق کمتر صورت می گیرد و از سویی توجه گسترده او به محیط سبب می شود که در آن واحد، با عناصر متعددی سر و کار داشته باشد و به اشتباه کردن و تجدید نظر در رفتار عادت کند. در نتیجه نسبت به دیگران انعطاف پذیری ذهنی بیشتری دارد. دل به دریا می زند و راه حل های گوناگون را می آزماید. مک کینون بر مبنای چند معیار مختلف خصوصیات فردی گروه برجسته ای از نویسندگان ریاضی دانان و ... را بررسی کرد.
نتایج تحقیقات او نشان می دهد که هر گروه از این افراد خلاق، از هوش بسیار بالایی برخوردارند و قدرت تخیل قوی دارند، فرد گرا، مستقل و خودپرورند. از ذوق و احساس هنری بهره مندند، بر رفتار خود تسلط دارند و پیشرفت فردی و استقلال را به پیشرفت از طریق همرنگی با دیگران ترجیح می دهند و به آسانی می توانند از فرآیندهای فکری ثانویه (تفکر منطقی) به فرآیندی فکری ابتدایی وارد شوند.
خانواده و خلاقیت
بدون شک خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است. فرزندان خلاق در خانه به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند.
هرچند شواهد کامل نیست، اما برخی تحقیقات نشان می دهد که والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی کمتری نشان می دهند، کودکان خود را آن گونه که هستند، قبول دارند و آنها را به کنجکاوی درباره اشیاء و امور تشویق می کنند و کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت نظر دارند و پی گیری می کنند.
لذا شایسته است والدین تا آنجا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورند و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا شوند و هنگام شکست، به جای سرزنش راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند، تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها، راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند، چرا که چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.
مدرسه و خلاقیت کودکان
علاوه بر خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیت های کودکان دارد. سن ورود به مدرسه سن بسیار حساس و بحرانی در ارتباط با خلاقیت های ذهنی است. عواملی چون تکالیف درسی، تأکید بر محفوظات، اجرای برنامه های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از کودکان، عدم توجه به تفاوت های فردی، عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد. برای این که مدرسه بیشترین نقش را در پرورش و خلاقیت کودکان داشته باشد، روان شناسان پیشنهاد کرده اند که در مدارس مسائلی را که به یاد گیرندگان ارائه داده می شود طبقه بندی کنید و دستاوردهای خلاق یاد گیرندگان را مورد تشویق قرار دهید.
همچنین مدارس نباید تجارب کودکان را به موارد بخصوصی محدود کنند و نسبت به اختلافات فردی یاد گیرندگان با احترام برخورد کنند و در پرورش استعدادهای ویژه آنان بکوشند.
منبع: همشهری