سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
امید مالکی[127]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی لحظه های آبی پنجره ای رو به سپیدی پرواز تا یکی شدن سکوت ابدی بلوچستان روانشناسی آیناز یادداشتها و برداشتها خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی سایت روستای چشام (Chesham.ir) دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک آتیه سازان اهواز راه کمال ماه مهربان من عدالت جویان نسل بیدار تجربه های مربی کوچک Sense Of Tune مذهب عشق مناجات با عشق جوجو عکس میخوای کلیک کن قصه های شب برای کوچولوها صدف دریا ترانه های غربت-اشعار من عشق من هیچ وقت تنهام نزار یه دختر تنها الکترونیک و کارما سخن آشنا پزشکان بدون مرز غجایب پژشکی چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) زندگی ساده و پر رنج عکس و اس ام اس و جوک و مطالب خنده دار. اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار آموزش ریاضی موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین قدرت شیطان اس ام اس عاشقانه اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تست خود شناسی سایت بیمارستان ایران اهدا آموزش روان شناسی وبهداشت ایران باستان من هستم داریوش هواشناسی ١٢٥شهر ایران صدای پای انتظار شهر مجازی کتاب((دانلود)) تست روان شاسی گروه صنعتی پارس کمیکال دانلود sciencedirect تینا

چند سالی است در حسرت یک سینه‌زنی مشتی مانده‌ام!سینه زدن تو هیئت ها...
توفیق نداشته‌ام یا خود را محروم کرده‌ام نمی‌دانم، فقط این شب‌ها که می‌ایستم و مرتب مداح بالا و پایین می‌کنم، به یاد شب‌های محرم چندین سال پیش می‌افتم و حسرت می‌خورم.
آن شب‌ها که هیچ کاره بودم و مثل تک تک این افراد، گم بودم در سیل جمعیت عزادار... می‌خروشیدم، فریادمی‌زدم، بر سر و سینه می‌زدم، بعدمی‌رفتم گوشه مجلس می‌نشستم و با قلبی آماده،  بر غربت امامم آهسته اشک می‌ریختم.
دلم برای آن همه پاکی و خلوص تنگ شده‌است...
یاد جعفر می‌افتم که چگونه از صبح در انتظار شب‌های محرم با هم سر می‌کردیم و شب هنگام، آن همه راه را با موتور می‌رفتیم تا به هیئتی برسیم که بتوان بر مراد دل کلی سینه زد!
دلم برای آن همه صفا و صمیمیت تنگ شده‌است...
انگار آدمی ناگزیر است همزمان با رشد موقعیت اجتماعیش از بعضی چیزها چشم بپوشد، بعضی چیزها را از دست بدهد و در حسرت بعضی چیزها بماند.
خودم را دلداری می‌دهم که این کارها که تو می‌کنی چه بسا ثوابش بیشتر از نشستن و سینه‌زدن است؛ تو مقدمات مجلسی را فراهم می‌کنی که این همه آدم می‌توانند بیایند و فیض ببرند! و بعد از این همه منیّت و ریا و ناخالصی حالم به هم می‌خورد.
چه خاک بر سرم من...

شب عاشورا که بغض سنگین مانده در گلو، تا شام غریبان قصد ترکیدن نمی‌کند. تصمیم دارم شب تاسوعا فرار کنم و بروم یک هیئت غریبه پیدا کنم - آنجا که کسی مرا نشناسد- بنشینم و عقده دل وا کنم. 


87/2/23::: 10:0 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بنی آدم واقعا اعضای یکدیگرند؟ <br> مسلمان (انسان)باید به هم نوع دینی خود(انسان و انسانیت) کمک کند؟


+ هر که هستی و هر کجا دوستت دارم همه چیز و همه کس را دوست داشته باش اما به همه چیز و همه کس دل نبند به زندگی بخند تا زندگی بهت بخنده