آیا تاکنون از خود پرسیده
اید که پشت پنجره فولاد چه خبر است که هر از چند گاهی فردی بیمار و علیل که سالها
درد و رنج بیماری را همراه داشته بی هیچ دارو و درمان از جای بر می خیزد و زائران
به منزله تبرک و تیمن اشیا و حتی لباسهای او را با خود می برند . به راستی در آنجا
چه اتفاقی می افتد ؟ آیا دستهای شفا بخشی با انرژی درمانی ، بیماران دخیل بسته به
آن جا را از درد و غم سالیان رهایی می بخشد؟ یا این که فضای آماده محیط که از هر
طرف ناله ای بلند است و از هرسری صدایی رو به آسمان و هرنگاه امیدوار خیره شده به
پنجره و هنگامه ذکر و دعا و نیایش و ... همه اینها دست به دست هم داده و اثرات
تلقین آن گاهی یکی را به هیجان می آورد و از جای بر می خیزد و می رود و .... و
دراین بین ، چه داستانهایی که نقل نمی شود و چه خرافه و دروغهایی که در آن وارد
نمی شود !

در خصوص پدیده شفا ،
محیطهای پژوهشی دنیا همچنان در سردرگمی و حیرت مانده اند زیرا آنان از یک طرف آنچه
که در آزمایشگاه قابل تجربه و تکرار نباشد، علم نمی دانند ، از طرف دیگر مشاهده می
کنند هر از چندگاه چنین پدیده ای اتفاق می افتد و طی آن افرادی که از درمانهای
جسمی متعدد و متخصصین مختلف نتیجه نگرفته اند اکنون شفا یافته، هیچ اثری از
بیماریهای گذشته در آنان باقی نمانده است .

عده ای سعی کرده اند با
یافته ها و تئوریهای علمی دقیق و پیچیده ، گوشه هایی از این اتفاقات را توجیه
نمایند و در این راه آن را به مسائل فیزیولوژیک ، سلسله اعصاب و غدد درون ریز ،
هیجانها و ... ارتباط می دهند . هرچند برخی از این یافته های علمی درمورد شفا
یافتگان صحیح است ، اما همه مطلب نیست ، در هر حال ،نگاه علمی  به مسائل ،
چنین اجازه ای را نمی دهد که این تئوریها  را از ابتدا و بدون بررسی رد کنیم
. اما آنچه مسلم می باشد این است که تا  آن زمان هیچ اصراری به مطابقت دادن
پدیده شفا با تئوریهای علمی و تجربی ، معقول و منطقی نیست و به دنبال تبیین
روانشناختی محض گشتن نیز به بی راهه رفتن است . بنابراین ، با  توجه به
اعتقادات اسلامی ، که خداوند را ناظر اعمال و آگاه به احوال خود می دانیم ، بهترین
دیدگاه آن است که پدیده شفا را جزو معجزات و خوارق عادات بدانیم که بنا به حکمت ،
مشیت و مصلحت الهی انجام می گیرد . کما این که نمونه های بسیاری تاکنون واقع شده
است « از معجزات پیامبران و اولیای الهی گرفته تا اقدامات برخی بندگان صالح خداوند
که علت ظاهری هریک همچنان بر دیگران پوشیده مانده است».

در مورد پدیده شفا در علم
روانشناسی توضیح مشخص دیده نمی شود ، به ویژه آن که عمده روان شناسی امروز ، برگرفته
از تجربیات و نظریات دانشمندان مزبور است که با این گونه مسائل تقریبا بیگانه اند
. با این حال مبحثی وجود دارد تحت عنوان پاراسایکولوژی که مسائل روحی روانی مربوط
به ماوراء الطبیعه به معنای لغوی کلمه را مطالعه می کند . مانند تله پاتی ، انرژی
درمانی ، غلبه برجاذبه زمین و حرکت دادن اشیا یا تمرکز و ...

نکته قابل ذکرآن که پدیده
شفا خاص دین مبین اسلام نبوده و نمونه های زیادی در دیگر ادیان الهی که مرتبط با
منبع وحی می باشند  نیز دیده شده است .

نکته مهم دیگر در این بین
توجه به عدم اختلاط خرافه با حقیقت است که متاسفانه بعضی عوام ، دچار آن شده و
برخی فرصت طلب نیز از ساده دلی و صفای قلب آنان سوء استفاده کرده و به جهت رونق
بازار خود ، حقایق و واقعیات موجود راکم و زیاد می کنند . موضوع مورد توجه در این
زمینه روان شناسی فرد شفا یافته قبل و بعد از شفا گرفتن است . روحیات و طرز نگرش و
اعتقادات خود که حاکی از روحیه امید ، احساس امنیت سعی در آماده نمودن خود از نظر
معنوی ، توجه به عبادات ، مراقبه ، تفکر ، اعتقاد به این که خداوند نسبت به
بندگانش رحیم است و بیش از آن که توبیخ کننده باشد مهربان است  قبل از شفا
یافتن قابل تامل است . از طرف دیگر فرد شفا یافته با روحیه ای بالا ، عزمی جزم تر
ازهمیشه ، با نشاط و پرانرژی ، آماده  کار وتلاش ، معتقد به داشتن پشتوانه ای
محکم و با اعتماد به نفس ، به زندگی عادی خود باز می گردد و با حضور جدیدش باعث
ایجاد روحیه امید زندگی و تلاش وتوکل در دیگران نیز می شود .