اندکی این مثنوی تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد
هرچند در گذشته هم خیلی منظم و سر وقت نمی نوشتم ولی تاخیر این باره خود قضیه جداگانه ای است حدود سه هفته قبل برای زیارت حضرت ثامن الحجج دعوت شده و راهی مشهد الرضا (ع) شدم و روز شهادت فرزند گرانقدرشان حضرت امام جواد(ع) در جوار بارگاه ملکوتی آن بزرگوار بودم یک روز نیز به واسطه لغو پروازها توفیق شد تا بیشتر بمانم و به محض بازگشت به شیراز و زیارت برادر بزرگوارش حضرت احمد بن موسی (ع) سعادت یار شد تا برای پابوسی و زیارت حضرت امیر المؤمنین علی (ع) و قبر شش گوشه امام حسین (ع) حضرت ابوالفضل و سایر شهدای کربلا عازم دیار دوست و سرزمین دلدادگان حسینی شوم سفری معنوی و به یاد ماندگی که از جوار حرم سید علاءالدین حسین (ع) در شیراز شروع و با زیباییها و احساسات غیر قابل وصفی ادامه یافت به گونه ای که سعادت حضور روز عرفه در جوار بارگاه با عظمت حسینی(ع) را یافتم و صحنه های جاویدان عشق و دلداگی شیعیان و پیروان واقعی ائمه اطهار (ع) را از نزدیک به نظاره نشستم هر چند امکانات فعلی عراق جوابگوی حضور زیاد عاشقان زیارت کربلا نیست و قطع مکرر برق و سرمای زیاد تا حدودی بر آرامش و راحتی سفر تاثیر می گذارد ولی لذت حضور در جوار آن بارگاه با عظمت بسیار دلنشین بوده و همه سختی ها را به شیرینی مبدل نموده و در هر شرایطی سیل مشتاقان را به سوی آن دیار رهنمون می سازد در این ایام فراموش ناشدنی نه فرصت و نه حال و هوای دل کندن از آن شرایط به یاد ماندنی را داشتم و همه این شرایط باعث شد تا این تاخیر نسبتا طولانی تر شود.
امید آنکه توفیق زیارت ائمه بزرگوار در دنیا و لیاقت بهره مندی از شفاعت آنان در روز جزا نصیب همه مشتاقان گردد.