سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستى اوست . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
امید مالکی[127]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی لحظه های آبی پنجره ای رو به سپیدی پرواز تا یکی شدن سکوت ابدی بلوچستان روانشناسی آیناز یادداشتها و برداشتها خاطرات دکتر بالتازار .: شهر عشق :. دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی سایت روستای چشام (Chesham.ir) دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک آتیه سازان اهواز راه کمال ماه مهربان من عدالت جویان نسل بیدار تجربه های مربی کوچک Sense Of Tune مذهب عشق مناجات با عشق جوجو عکس میخوای کلیک کن قصه های شب برای کوچولوها صدف دریا ترانه های غربت-اشعار من عشق من هیچ وقت تنهام نزار یه دختر تنها الکترونیک و کارما سخن آشنا پزشکان بدون مرز غجایب پژشکی چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟) زندگی ساده و پر رنج عکس و اس ام اس و جوک و مطالب خنده دار. اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار آموزش ریاضی موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین قدرت شیطان اس ام اس عاشقانه اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... تست خود شناسی سایت بیمارستان ایران اهدا آموزش روان شناسی وبهداشت ایران باستان من هستم داریوش هواشناسی ١٢٥شهر ایران صدای پای انتظار شهر مجازی کتاب((دانلود)) تست روان شاسی گروه صنعتی پارس کمیکال دانلود sciencedirect تینا

با پذیرش این اصل که انسان مجموعه ای از جسم و روح یا روان و تن است به این حقیقت می رسیم که با تقویت روان می توان جسم بیمار را نیز نیرویی تازه بخشد یا به اصطلاح در کالبد او روح تازه ای دمید. انسان در تمامی لحظات، آگاهانه یا ناآگاهانه در کلیه جنبه های زندگی در جستجو و تلاش برای یافتن و حفظ تعادل و توازن است. هر گاه نیرویی این توازن و تعادل را بر هم زند، نیرویی متضاد در وجود شخص ایجاد می شود که تقابل آن با نیروی بیرونی موجب بروز بیماری های جسمی یا آشفتگی و اضطراب روحی خواهد شد. پریشانی های روحی به خلاف ناراحتی های جسمی قابل رویت نیستند و حتی در برخی موارد یک آشفتگی روحی خود را به صورت یک بیماری جسمی آشکار می کند و تا زمانی که عامل روحی اولیه از بین نرفته است، بیماری جسمی ناشی از آن نیز درمان نمی پذیرد. بیشتر تجربه های زندگی در ضمیر ناخودآگاه ذهن ما ثبت می شود. بر پایه نتایج پژوهش های روان شناسان، روان آگاه یک انسان سالم قادر است در هر ثانیه 126 واحد اطلاعاتی را مرور و بررسی کند، در حالی که این رقم در روان ناآگاه به بیش از یک میلیون واحد اطلاعاتی در هر ثانیه می رسد. دستگاه خون، تنفس، تنظیم حرارت بدن، تنظیم ضربان قلب تحت تاثیر روان ناآگاه اداره و تنظیم می شوند. حتی فعالیت های بسیار معمولی مغز مانند بویایی، چشایی، بینایی و شنوایی که به نظر آگاهانه می آیند نیز در ابتدا باید به وسیله روان ناآگاه شناسایی شوند و پس از آن در حیطه روان آگاه نفوذ کنند. با توجه به این نکات می توان دریافت که بیشتر تجربیات زندگی ما در روان ناآگاه صورت می گیرد. نابسامانی های محیطی همیشه اتفاق می افتند و این درحالی است که روان انسان تلاش می کند تا در هر لحظه با فشار های روحی و جسمی ناشی از این عوامل و نابسامانی ها مبارزه کند و آنها را به یک تعادل نسبی برساند.


هر گاه فشار این نابسامانی ها از حد قابل تحمل انسان فراتر رود امکان بروز علایم و آثار بیماری های گوناگون وجود دارد. در اغلب موارد علایم این بیماری ها در نقاطی از بدن که پیش از این دچار آسیب دیدگی یا ضعف بوده اند نمایان می شود. برای مثال، علایم ناشی از یک فشار روحی شدید می تواند در محل یک شکستگی قدیمی و بهبود یافته استخوان دوباره درد ایجاد کند. اغلب مردم این نوع دردها را به عنوان درد های عصبی می شناسند.

در بیشتر موارد در ناحیه ای که دچار درد عصبی است هیچ گونه ناهنجاری جسمی یافت نمی شود و هیچگونه ارتباط مشخصی بین جراحت قبلی و آثار بیماری جدید وجود نخواهد داشت. مساله کلیدی دیگری که در مورد اینگونه بیماری ها می بایستی به آن توجه داشت، این است که مسایل و مشکلات مشابه می توانند در افراد مختلف عکس_ العمل های متفاوتی را ایجاد کنند. برای مثال، مرگ مادر در خانواده ای می تواند فرزندی را اسیر افسردگی کند، اضطراب را برای فرزند دیگر به همراه داشته باشد و در فرزند سوم هیچ گونه تاثیری بر جای نگذارد. این در حالی است که هر سه فرزند به مادر خود علاقمند بوده اند و به او عشق می ورزیدند. در این موارد بدون کمک هیپنوتیزم نمی توان به علت ایجاد تغییرات متفاوت به وسیله یک محرک مشابه پی برد. اما با روشن شدن علت از طریق کاربرد روش هیپنوتراپی می توان امکانات گسترده ای را برای از میان بردن آن و بهبود وضع بیمار فراهم آورد.

کاربرد دو شیوه هیپنو آنالیز و هیپنوتراپی در تشخیص عامل اصلی بروز بیماری هایی که از نظر جسمی هیچ گونه دلیلی برای ایجاد آنها وجود ندارد و یا نمی توان هیچ نشانه ای از علایم رنج آور را در بدن بیمار یافت، بسیار موثر خواهد بود. برای مثال، اگر شخصی از تنگی نفس رنج می برد اما در بررسی های بالینی هیچگونه نشانه ای از بیماری دستگاه تنفسی در وی یافت نمی شود، می توان علت بروز بیماری را در اضطراب ها و فشار های روحی فرد جستجو کرد. در این گونه موارد اضطراب و فشار های روحی در طی سالیان متوالی روی هم انباشته شده اند و در نهایت آثار خود را به صورت یک بیماری جسمی آشکار کرده اند. به جرات می توان گفت که اغلب بیماری هایی که به این شکل بروز می کنند و در اصطلاح پزشکی بیماری های روان - تنی نام گرفته اند، در خاطرات گذشته و احساسات نهفته در روان ناآگاه بیمار ریشه دارند. احساسات و خاطراتی که روان آگاه به علل و دلایل گوناگون از جمله احساس گناه آنها را سرکوب کرده و در ظاهر به باد فراموشی سپرده است.

 

این گونه بیماری ها یا بیماری هایی که بخشی از علل آنها روان تنی است همه از یک معادله ساده پیروی می کنند:

آمادگی قبلی فشار روحی = بیماری های روان تنی

 آمادگی قبلی می تواند شامل وضع سلامت جسمی و روحی شخص در گذشته، قابلیت و صلاحیت کنونی روحی وی و همچنین تاثیر عوامل محیطی باشد. فشار های روحی می تواند به مجموعه ای از ترس ها، اضطراب ها و نگرانی های واقعی یا خیالی شخص مربوط باشد. این فشار ها ممکن است حقیقی باشند یا تنها در تخیل انسان رخ دهد. فشار های محیطی شامل حوادث ناگواری است که درست پیش از ظهور علایم بیماری برای بیمار اتفاق افتاده باشد. شرایطی مانند مرگ افراد خانواده، وقوع جنگ ، حوادث طبیعی، شرایط نابسامان مالی و اجتماعی، مشکلات خانوادگی و غیره می توانند دست به دست هم دهند و محیط مساعدی را برای ایجاد بیماری روان تنی، در شخص مساعد فراهم آورند. از شایعترین بیماری های روان تنی می توان به انواع حمله های ترس1، نابسامانی ها و اختلالات اضطرابی2، افسردگی، وسواس، بیماری های محیطی و مانند آن اشاره کرد. در اغلب این بیماری ها ریشه های مشترک ""گناهان سرکوب شده ""و ""خصومت "" به عنوان عامل اصلی بروز بیماری حضوردارند. در این گونه موارد می توان از هیپنو تراپی برای ایجاد محیطی متعادل و موزون در درون خسته بیمار استفاده کرد و بسیاری از بیماران پس از دست یابی به این مرحله، بهبودی می یابند. بسیاری از موارد سردرد، دل درد، صدای گوش، لکنت زبان، حساسیت، ترس، دلهره و اضطراب، افسردگی، بی حوصلگی و بی خوابی به دلیل اختلالات درونی ایجاد می شوند. در یک طرف این اختلالات همان گونه که اشاره شد، فشار نیروی متقابل روان ناآگاه قرار دارد که با از بین بردن آن می توان تعادل درونی را دوباره برقرار کرد و در این حالت یا بیماری روان-تنی از بین می رود و یا شدت آن به میزان بسیار زیادی کاهش می یابد. در مواردی که هیچ یک از معاینات و آزمایش ها ی پزشکی در یافتن عامل سبب شناختی بیماری به جایی نمی رسند، پذیرش ریشه های غیر جسمی بیماری بیماران با مقاومت کمتری رو به رو خواهد بود. هنگامی که بیمار این حقیقت را می پذیرد که بیماری او جنبه روان-تنی دارد در واقع نخستین گام را در جهت بهبود و درمان خویش برداشته است. بدون پذیرش این حقیقت از سوی بیمار دستیابی به بهبودی به هیچ عنوان امکان پذیر نخواهد بود. اعتماد به شخص درمان گر (Therapist) نکته مهمی است که در بهبودی بیماران اهمیت بسزایی دارد.


درمان گر شخصی است که بیمار بتواند با اعتماد کامل مشکلات خود را در مراحل اولیه درمان با وی درمیان بگذارد. شمار اندکی از بیماران می توانند به تنهایی و بدون درمان گر به بهبودی دست یابند. استفاده از شیوه خود هیپنوتیزم (self hypnosis) بدون نظارت کارشناس هیچگونه تاثیری در بهبودی این گونه بیماران نخواهد داشت زیرا در خود هیپنوتیزم دستیابی به دو فرایند بازگشت (regression) و تخلیه (abreaction) که مهمترین بخش درمان به شمار می رود به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. از آنجا که ریشه های بیماری روان-تنی در ضمیر ناخود آگاه فرد قرار دارد، امکان اینکه شخص خود به آنها دست بیابد وجود نخواهد داشت.

 در خاتمه باید به این نکته اشاره کرد که قدرت هوش و اراده شخص در بهبود این گونه بیماری ها بسیار ناچیز است و سهم اساسی در درمان بر عهده دو عامل میزان تمایل بیمار برای بهبودی و بینش سازی صحیح برای وی است. به منظور بینش سازی صحیح برای بیمار حضور شخص درمان گر الزامی خواهد بود.

مغز و امواج مغزی در هینوتیزم
راستی در حالت هیپنوتیزم چه اتفاقی می افتد؟ آیا اظهارات هیپنوتیزم شدگان درست است؟
براستی چه اتفاقی در درون بدن انسان می افتد که چنین اتفاقاتی رخ می دهد؟
کدام قسمت از مغز یا ذهن مسئول این تغییرات درونی است؟
آیا واقعا"" این پدیده قابل بررسی از دیدگاه های عمیق بالینی نیست؟
مطالعات انجام شده در مورد مغز انسان، با جداسازی دو نیمکره مغزی در مورد برخی از بیماران صرعی نشان دهنده این واقعیت بوده است که ما در واقع دارای دو مغز هستیم که بطور مستقل از یکدیگر عمل می نمایند. بدین ترتیب با مواجه با محرک های محیطی آنها بطور یکسان عمل نمی نمایند و هرکدام توانائی خاص خودشان را دارا هستند. هر نیمکره مغزی دارای وظایف و توانائی های خاص خودش است وصرفا"" به محرک هائی واکنش نشان می دهد که در سیطره توانائی خودش باشد (Watzlawick,1978)
یک مجله مشهور آمریکائی تصویر خیلی ساده شده کارکرد نیمکره های مغز را نشان می دهد (شکل روبرو) :


همانگونه که در تصویر نیز مشاهده می شود مراکز ادراکات، احساسات و تخیلات و اندریافت هنری، موسیقی، مجسمه سازی و رقص در نیمکره راست مغز و مراکز مرتبط با منطق، ریاضیات، توانشهای کلامی و نگارشی و فهم علوم و فنون در نیمکره چپ مغز قرار دارد. بارنت (Barent,1981) ، در مطالعه خود متوجه گردید که با فعال شدن نیمکره راست مغز توانائی تصوراتی (Imaginative ablity) و هیپنوتیزم (hypnotizability) افزایش می یابد.
هیلگارد (Hilgard,1979) در مطالعاتی که روی افراد انجام داد به این نتیجه رسید که بین قدرت تصورات و قدرت خیال پردازی و هیپنوتیزم ارتباط نزدیکی وجود دارد. اریکسون (Erikson,1981) ، کشف نمود بیمارانی که با مشکلاتشان بطور منطقی و تحلیلگرانه (Analytical) برخورد می کنند و آمادگی بیشتری از دیگران برای حل مسائل منطقی دارند دیرتر و به سختی هیپنوتیزم می شوند.
بارنت (Barent,1981) ، اظهار نموده که نیمکره راست هشیاری (Consciousness) فرد را تحت سلطه خود دارد و بطور غیر مستقیم تأثیر در آگاهی (Awarness) دارد. چن، دورکین وبلوم کوئیست (Chen,Dworkin & Bloomquist,1981) عنوان نموده اند که نیمکره چپ در هشیاری نرمال (Normal Consciousness) مسلط هستنند و بیشتر فعالیت دارند حال آنکه نیمکره راست به نسبت فعالیت بیشتری را در حالت تغییر یافته آگاهی دارد.
میلر (Miller,1979): وقتی یک محرک قوی، جاذب و ثابت بکار برده می شود، برای مثال محرکی مثل کریستال برای خیره کردن چشم، این باعث کاهش و ساکن شدن فرایند تداعیات وارتباطات در کورتکس حسی می شود.
 این حالت باعث و عامل تجزیه و انفکاک (Dissociation) و کاهش و نقصان در فعالیت های جسمانی می شود. به عبارت دیگر ساکن شدن ارتباطات در مراکز حسی کورتکس باعث کاهش در فعالیت های جسمانی می شود. تعداد قابل توجهی از محققین اظهار داشته اند که هیپنوتیزم یک حالت تغییر یافته از هوشیاریست (An altered state of Consciousness). هیلگارد (Hilgard, 1986) ، در زیربنای تئوریک هیپنوتیزم به لحاظ ذهنی اظهار می کند که هیپنوتیزم یک وضعیت تجزیه یا انفکاک در هشیاری ایجاد می کند. این انفکاک شامل یک شکاف در فرآیندهای روانی شده و آن را به دو شق یا قسمت از آگاهی در می آورد. یکی از این دو بخش در ارتباط با هیپنوتیزم کننده و محیط و جهان بیرون است و بخش دیگر مربوط به دنیای درون و ناظر درونی(Hidden Observer) است. هیلگارد اعتقاد دارد که اثرات هیپنوتیزم محصول این هشیاری تفکیک شده است. برای مثال زمانی که سوزنی به دست سوژه هیپنوتیزم شده فرو می رود و به سوژه گفته می شود که او کاملا"" نسبت به درد بدون واکنش باقی می ماند یا اصلا"" دردی را احساس نمی کند، واقعیت اینست که آگاهی بیرونی یا آگاهی مرتبط با هیپنوتیزم شونده می گوید که دردی احساس نمی کند، و از آنجائیکه بین هشیاری شکاف افتاده احساس درد نمی تواند به آگاهی درونی به دلیل انفکاک منتقل شود و در نتیجه دردی احساس نمی شود. در واقع آگاهی بیرونی تحت تأثیر حرف های هیپنوتیزم شونده است.
امواج مغز
تغییرات در هوشیاری رابطه بسیار نزدیکی با تغییرات الکتریکی در مغز دارد. همانگونه که می دانیم فعالیت های الکتریکی در مغز در چهار نوع یا شکل کلی نمایش داده می شود:
1- داری و هوشیاری کامل - امواج 13 تا 24 سیکل در ثانیه (بتا Beta)
2- حالت ریلکس جسمانی - امواج 8 تا 12 سیکل د رثانیه (آلفا Alpha)
3- حالت خواب سبک - امواج 4 تا 7 سیکل د رثانیه (تتا Teta)
4- حالت خواب سنگین-امواج 4 سیکل در ثانیه (دلتا Delta)
- مطالعات نشان داده که هنگام هشیاری یا هنگام حل مسائل ریاضی یا تفکرات، امواج (بتا) فعالیت مسلط دارند.
- هنگام استراحت و آرامش امواج (آلفا) فعالیت مسلط دارند.
- در رویاهای روزانه و یا تخیلات، هشیاری کاهش می یابد. در واقع خیال بافی شاید یکی از خواصش این باشد، که قدری انسان را از فشارهای استرس زا ی زندگی رهایی بخشد. در توهم آگاهی کاملا"" قطع می شود. قطع کامل از واقعیات زندگی. کیفیت توهم، در هیپنوتیزم و بیماران روانی فرق دارد در حالت هیپنوتیزم حالتی شبیه به شبه توهم (Psudohallucination) دارد.
- بررسی های انجام شده نشان داده که در عمیق ترین درجات هیپنوتیزم درصدی آگاهی وجود دارد.
- حتی در خواب عمیق معمولی یا حتی بیهوشی به همین صورت درصدی آگاهی وجود دارد(Rymer, 1987). برای مثال برخی از محرک های خاص ممکن است در حالت خواب عمیق یا حتی بیهوشی شنیده شوند. مادر، در خواب عمیق متوجه کوچکترین سر و صدای فرزند نوزاد خود می شود، حال آنکه شاید هرگز متوجه رعد و برق شدید نشود (Bernnet, 1982)
- بعضی ازافرادی که در بیهوشی عمیق قرار داشتند، بعد از بیرون آمدن از بیهوشی برخی از حرفهای پزشکان را عنوان می نمودند و این نشاندهنده درصدی آگاهی بوده است (Rymer)
- هیپنوتیزم خواب نیست، بیهوشی هم نیست، بلکه حالتی شبیه به خواب آلودگی است. در قویترین درجات هیپنوتیزم درصدی آگاهی وجود دارد و فرد می داند چه می کند و چه اتفاقی می افتد.
- در هیپنوتیزم سبک امواج آلفا و در هیپنوتیزم عمیق امواج بین تتا و دلتا گزارش شده است.

اصول هیپنوتیزم
خطرات و عوارض احتمالی هیپنوتراپی:

این درست است که هیپنوتیزم یکی از سالمترین و بی خطر ترین ابزارهای Alternative Medicine است اما نباید با ساده انگاری از خطرات بالقوه ای که در کاربرد نامتناسب آن وجود دارد غافل باشیم در واقع پزشک در کاربرد هیپنوز برای درمان بیماران مانند هر روش و ابزار دیگری باید کاملا از نحوه کاربرد موارد استفاده و موارد منع استفاده آن آگاه باشد .

در استفاده از هیپنوتیزم در هیچ گروه تشخیصی از مردم هیچ کنترااندیکاسیونی وجود ندارد بجز آنهایی که از Paranoid disorder یاschizophreniaParanoid رنج می برند .واین بخاطر این نیست که هیپنوتراپی واقعا خطرناک باشد وبه بیماران صدمه برساند بلکه به دلیل این است که فرد پارانوئید درک درستی از آن ندارد ...

به صراحت می توان گفت وقتی هیپنوز را یک پزشک آموزش دیده با تجربه شایسته دارای شرایط لازم بکار ببرد هیچ خطری برای بیمار ندارد حتی نه برای سایکوتیکها و نه سایر اختلالات شخصیتی.

اما یک اخطار بزرگ و حیاتی این است که تنها وتنها خطر واقعی هیپنوتراپی زمانی است که آن را یک هیپنوتیزور غیر ماهر و بی صلاحیت انجام دهد .
Hypnosis is not a party game...

خود هیپنوتیزم:

خود هیپنوتیزم طریقی است برای نگرش به درون , رجعتی است به خویشتن خویش و با استفاده از خلسه هیپنوتیزمی انسان بینشی عقلانی و احساسی نسبت به خود پیدا می کند . افرادی که هیپنوتیزم درمانی را بکار می برند معتقدند که ریشه بیماریهای روانی انسان در نوعی نگرش منفی نسبت به خود محیط و آینده است و نوروز ها از طریق نوعی نگرش منفی نسبت به خود ایجاد می شود. درمان این بیماریها بوسیله خود هیپنوتیزم ودادن تلقینات سازنده و عقلانی به خود ممکن است. خود هیپنوتیزم خود تلقینی یا تلقین به نفس است . در اصل همه هیپنوتیزم ها از نوع خود هیپنوتیزم هستند و اگر فرد خودش نخواهد در حالت خلسه قرار گیرد این غیر ممکن است. در دگر هیپنوتیزمی فردی دیگر با مهارت خود سوژه را راهنمایی می کند تا در شرایط خلسه قرار گیرد و سپس تلقینات لازم را به او می دهد.در خود هیپنوتیزم خود فرد نقش این راهنما را بازی میکند و فرایند درمانی را خودش اداره می کند . در خود هیپنوتیزم اهمیت تصویر سازی به مراتب از تمرکز که در دگر هیپنوتیزمی استفاده می شود بیشتر است . در بیشتر روشهای درمانی هیپنوتراپی , خود هیپنوتیزم جزئی از برنامه درمانی است . استفاده از این روش در درمانها به منظور افزا یش اعتماد به نفس , افزایش امید به درمان , سرعت بخشیدن به بهبودی کنترل اضطراب و کسب آرامش ایجاد سازگاری با بیماری و پذیرش آن و راه بهبود آن ،افزایش کیفیت زندگی بیماران , کاهش و تسکین درد و ... انجام میشود. همچنین به منظور افزایش قدرت حافظه و یادگیری، افزایش قدرت تمرکز و مهارتهای اجتماعی ونیز کسب موفقیتهای مختلف در زندگی و... به طور گسترده در بین افراد جامعه به خصوص دانش آموزان و دانشجویان قابل استفاده است .


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ بنی آدم واقعا اعضای یکدیگرند؟ <br> مسلمان (انسان)باید به هم نوع دینی خود(انسان و انسانیت) کمک کند؟


+ هر که هستی و هر کجا دوستت دارم همه چیز و همه کس را دوست داشته باش اما به همه چیز و همه کس دل نبند به زندگی بخند تا زندگی بهت بخنده